به گزارش سرویس لیگ یک فرتاک ورزشی، محمد مایلی کهن را در ایران اکثرا میشناسند، حتی اگر آدمهایی که گاهی مدعی میشوند، علاقهای به دیدن فوتبال ندارند، و فقط برای همراه و همگان شدن جمعی به تماشای فوتبال مینشینند، همانها وقتی محمد مایلی را در قاب یک تصویر میبینند، تناقضهای عجیبی را شکل میدهند، خیلیها با رفتارهایی که گاها دیدهایم.
حالا مایلی کهن اینجاست، استان گیلان، شهر انزلی، همین نزدیک ما، حداقل چند ماهی باید ببینیمش، بماند که در گذشته، یکی از تفریحاتش ماهی یکبار یا دوبار، سر زدن به رشت و انزلی برای رتق و فتق امور اجاره مغازهاش در رشت صرف میشد، مردم هم از دیدنش برخلاف آن چیزهایی که گاها در موردش میگویند، دورش میکردند، و او هم درست همان حرفهایی که اصولا رسانهای ست را، با همان مواضع بدون کم و کاست بیان و دنبال میکند.
محمد مایلی سرمربی ملوان شد، با حکایت و داستانهایی که همراه ملوان بعد از سقوط، آنهم برای طاقت آوردن، همش نخوردن یک گل کمتر، و ماندگاری در لیگ برتر، روایتش تکرار مکررات است، خرید امتیاز نفت در به در شده توسط مسئولانش، و داستان فروش و خریداری، پخش شیرینی، و باز، لیگ دسته اول برای ملوان. تیم پشتش هر روز به از روزهایی که میگذشت باد میخورد، و حالا 18 مرداد، شروع جنگهای گلادیاتوری و فرسایشی برای راهیابی مجدد به لیگ برتر است، آن هم بعد از دست به دست شدن عنان هدایت سرمربیگری ملوان بدست سه مربی بومی، که نیامده، نامه خداحافظی را داده بودند.
حالا محمد مایلی، باید کارش را با این تیم پر هواداره پر معضل استارت بزند، نگاهی شوک برانگیز در اذهان عمومی از حضور آقای همیشه منتقد کیروش در انزلی؛ و در هر جایی که فوتبال را به نوع فارسیش تعقیب میکنند وجود دارد، مربیای که درخشان ترین فعالیتش در این عرصه به جام ملتهای آسیا 1996 امارت برمیگردد، و حکایتهای پر فراز و نشیب مقدماتی جام جهانی 98 فرانسه، فردی که تیمهای زیادی را به سقوط مشایعت کرده، داستانهای حضورش در فولاد و سایپا علنیتر از هر اتفاق ممکن است، او حالا در انزلی باید بدنبال اثبات بیاید، یا اینکه داستان جدیدی را برای تیمی رقم بزند، که خون شهر و دوستدارانش از جوش هم آنطرف تر رفته، وقتی که حتی دیگر تیم گیلانی یعنی سپیدرود رشت، رقیب سنتی، در هفته چهارم انتظارش را میکشد، همه چیز با جذب بازیکنانی ریتم تندتری را برای ملوان گرفته، که در انتخاب بازیکن تا به اینجای صید شده در نقل و انتقالات، قاعدتا نباید مایلی کهن دستی به درونش داشته باشد.
بی گمان دورهای که مایلی کهن در ملوان هدایت این تیم را بر عهده می گیرد، در سکوت و بی خبری سپری نمیشود، کاری سخت برای تیمی که بیشتر ضعفهای مدیریت و ابهامات سالها بوجود آمده و حل نشده را همچنان با خود به همراه دارد، شاید دغدغهها از حضور او فارغ از هزاران دلیل و منطق باشد، اما او پوئنش را حتما در اصالت انزلیچی بودنش در میابد، شاید نظم مایلی، یا خانه تکانی اساسی با حضور او صورت بگیرد، که به حکایتهای کهن بینجامد، و یا شاید ...
پس بهتر است لیگ دسته اول امسال را از دست ندهیم، همانطور که خونه به خونه این قدم نو رسیده با تراولهایش تا دندان مسلح است، تیم هایی هم هستند که میتوانند بر حاشیه، روایت، و یا زیبایی این ماراتن دیدینی بیفزایند، مخصوصا چالشی برای فردی که می داند انزلی و فوتبال، در خط قرمزی با نام ملوان گره میخورد.
نویسنده: "عماد واسع"