به گزارش فرتاک ورزشی، برخی قدم های اشتباه در دامنه های پائین شاید امکان جبران و برگشت داشته باشند اما زمانی که خیلی بالا رفته اید و قله را با چشم خودتان می بینید، آن زمان است که اگر گام اشتباهی بردارید، سقوط از رگ گردن به شما نزدیک تر می شود و مثل یک کوهنورد آویزان برروی پرتگاه، تنها یک معجزه و یا یک نیروی فوق العاده است که می تواند شما را به مسیر برگرداند. درست مثل گام اشتباهی که مس در بازی با سپیدرود برداشت.
حالا مس از مسیر خود به قله صعود آویزان شده است و دست آوردهای خود را در نیم فصل دوم برای صعود به قله در معرض از دست رفتن می بینند.
البته که فقط بزرگان می توانند قله های بزرگ را فتح کنند و البته که ما در بازی با سپیدرود نتوانستیم بزرگی خودمان را ثابت کنیم تا به جای پرش و برداشتن یک گام بلند برای صعود حالا خودمان را آویزان از این دره صعود ببینیم.
مس اتفاقا بازی را خوب آغاز کرد و در نیمه ی اول برنامه های دفاعی خود را خیلی خوب هم اجرا کرد و حتی اگر خوش شانس هم بود می توانست با ضربه یونسی به جای تیر، تور دروازه میزبانش را بلرزاند اما تنها یک نیمه خوب بودن برای مس جهت برداشتن این گام بلند کافی نبود.
هرچند داور این بازی نیز برای افتادن مس تا توانست پشت پا داد و آن را هل داد اما مس می بایست باور کند که برای این بازی آنقدر باید آنقدر بزرگ وسنگین باشد که با این بادها از سوت تماشاگران و سوت داور نلرزد.
اما مس لرزید و در چند صحنه می شد عدم بزرگی مس به خصوص در نیمه دوم را برای نبردن در این بازی دید... مس بعد از خوردن گل شمشیر انداخت و اصلا شمایل تیمی که باید یک پلن بی از جیبش برای رسیدن به دروازه حریف رو می کند نداشت.
ابراهیم زاده مربی دنیا دیده و حرفه ای است اما شاید کرمانی ها وقتی از انجام یک کار بزرگ در رشت ناامید شدند که دیدند عمده حرکت نفر اول تیم آن ها، لب خط در زمانی که مس گل می خواست، خوش و بش با بازیکن حریف و پشت سر آن ها خنده های علی یونسی بود. شاید در همان دقیقه بود که هواداران مس فهمیدند حد تیم آن ها در خوردن همین یک گل از سپیدرود تعریف شده است و تیم آن ها آنقدر بزرگ نشده است که در این بازی بزرگ یک کار شاهکار انجام دهد.
بهرحال در این زمان ها بحث مقایسه پیش می آید و ناخودآگاه در ذهن مرور می کنیم که مثلا کیروش و برانکو در لب خط چگونه تیم خود را تحریک می کنند ولی شاید ابراهیم زاده بدشانس بود که این صحنه از او در بدترین دقایق در قاب تلویزیون کرمانی ها جای گرفت.
بزرگ نبودن تیم مس در این بازی به خصوص بعد از خوردن گل را می شد از ضربه آزاد دغاغله در دقایق پایانی دید. از بازی ضعیف کیانی درک کرد که حتی یک بار هم نتوانست دفاع مستقیم خود را جا بگذارد... از پنالتی نه چندان واجبی داد که ابراهیمی به حریف تقدیم کرد و مجموع تیمی که نتوانست بزرگی خود را در این بازی بزرگ ثابت کند و این ها فقط چند صحنه دم دستی آن بود.
حالا فقط چهار بازی و 12 امتیاز باقی مانده است و 6 امتیازی که مس با رقیبان خود گرفته است... آیا مس در این چهار بازی آنقدر بزرگ می شود که 12 امتیاز را بگیرد و مثل صحنه های اوج فیلم ها از لب پرتگاه مثل یک معجزه دستش را به جایی بند کند و خود را بالا بکشد...؟! ای کاش که مس بخواهد قهرمان داستان این فصلش باشد.
نویسنده: "سعید قرائی"