تاریخ انتشار: 1395/10/20 09:46
کد خبر: 237114

مردی که از جنس ما نبود...

برای چندمین بار استعفا داد. این بار کتبی نوشت زیرش امضا کرد و تحویل داد. این بار مصمم‌تر از همیشه. حقیقتش این بار همانندِ بار اول دوم که خواب را از چشمانِ مردم ربوده بود کسی را نگران نکرد. می‌دانی؛ ایران را سالهاست روی قله آسیا می‌بینیم پس می‌شود درک کرد چرا اینبار همه آرام‌تر هستند. چرا روشن فکر‌تر شده‌اند. چرا شجاع‌تر شده‌اند. عده‌ای می‌گویند فرمالیته است و برمی‌گردد. عده‌ای هم می‌گویند اگر هم برنگردد مربیان بزرگِ جهان بی‌تابِ حضور بر روی نیمکت تیم ملی هستند. گویی آن‌ها نمی‌دانند مربی درجه یک دنیا پا به کشوری نمی‌گذارد که مردمانش برای ماهی چهل هزارتومان صف می‌کشند و سفارت‌ها را به آتش می‌کشند و خنده کنان علامتِ پیروزی نشان می‌دهند و سلفی می‌گیرند. نمی‌دانند یک مربی درجه یک پا به کشوری تحریم شده نمی‌گذارد که صفِ تماشای اعدام‌هایش هم سوژه رسانه‌های دنیا است. نمی‌دانند یک مربی درجه یک به حصرِ تنهایی‌مان که مردمانش هم آرزوی مهاجرت را دارند پا نمی‌گذارد. انگار این بار باید برای یک بار هم شده از دریا نترسید و آنچنان غوطه خورد تا این سالهای مستقل را دوباره مرور کرد. از نسلی که بی‌ادعا پرورش پیدا کرد تا رنسانسی که در تاریخِ ایران از اقتدار و انضباط پایه گذاری شد. اما واقعیت این است هر اتفاقی که بیفتد این چندروزه واقعیت‌هایی را دیدیم که پذیرفتیم جایگاه کی‌روش اینجا نیست، اینجا هم نبود. او به ایران تعلق ندارد. ما کسی را می‌خواهیم که از جنسِ خودمان باشد.‌‌ همان اندازه دلال،‌‌ همان اندازه ناپاک،‌‌ همان اندازه قدرنشناس و‌‌ همان اندازه سازگار با لیاقت‌مان باشد. ما ساده بودیم که برای بازگشت از روسیه رویا می‌بافتیم. این فوتبال که سر تا پایش سرشار از نگاه‌های حسودانه است باید یک مربی درجه دوم یا کروات برای تصاحب صندلی‌اش با مایلی و قلعه بجنگد. همانندِ آفت بیفتند بر جان تیم ملی. آنچنان درجا بزنیم که یادمان برود از تیمی فراموش شده که تعلیق را جای فنجانِ اورچاتا سر کشیده بود و تفاوتی با تیمی منحل شده نداشت را به کجا رسانیده بودیم. این فوتبال جای آن مردی که اصولش از فوتبالِ ایران بزرگ‌تر بود نیست. بفرمایید بیرون آقای کی‌روش!

روزهایی بود که کسی از کی‌روش خبر نداشت. بازیکن‌ها و مربی‌ها هم نمی‌دانستند کی‌روش این روز‌ها این ساعت‌ها کجاست. پس از چندمدت فردی بنامِ یوسف اصلانی که مدیر یک موسسه خیریه بود اعلام کرد: «ما در خیریه بهشت امام رضا مسولیت نگه داری شبانه روزی از بچه‌های یتیم، معلول و بی‌سرپرست را برعهده داریم. موضوعی را شرح می‌دهم که قسم خورده بودم هیچوقت این راز را افشا نکنم. اما امروز این قسم را می‌شکنم. یک روز آقای آرین قاسمی با من تماس گرفتند که گفتند «آقای کی‌روش» اصرار دارند شمارا ببینند. من ابتدا فکر می‌کردم کسی دارد سربه سرم می‌گذارد و با خنده گوشی را قطع کردم. اما دوباره تماس گرفتند که آقای کی‌روش می‌خواهند شما را ببینند. من هم موافقت کردم. فردای آن دیدم واقعیت دارد و او آقای کی‌روش بود. آقای کی‌روش می‌گفت: این بچه‌های معلول و یتیم با چنین شرایطی می‌توانند به ما کمک کنند. من تعجب کردم. اما او گفت: این فرشته‌هایی که اینجا هستند می‌توانند برای بچه‌های تیم ملی دعا کنند. آقای کی‌روش از من قول گرفت که هیچگاه این موضوع رسانه‌ای نشود. چندروزی گذشت و دیدم چند دستگاه کامپیو‌تر و لوازمِ توانبخشی که برای بچه‌های معلول بسیار به آن‌ها نیازی داشتیم از طرفِ آقای کی‌روش به موسسه هدیه داده شد. مبالغی هم همواره از طرفِ کی‌روش کمک می‌شد. تا اینکه تیم ملی باید به مصاف قطر در انتخابی جام جهانی می‌رفت. ما یک نفر را به هتل محل اقامت تیم ملی فرستادیم تا پس از انجام هماهنگی‌ها بدونِ اینکه بازیکنان متوجه شوند، به این مجتمع بیایند. به محض ورود چهره‌های متعجبِ بازیکنان را می‌دیدیم. بچه‌های مجتمع هم خیلی بی‌پروا بازیکنان تیم ملی را نقد کردند. یکی از بچه‌های ما که نه دست دارد و نه پا و کلا ۴۰ سانتی‌م‌تر است انتقاداتِ تندی را به زبان آورد. بعد از این حرف‌ها بازیکنان تیم ملی منقلب شده بودند. یکی گوشه‌ای اشک می‌ریخت و یکی دیگر به فکر فرو رفته بود. فضای معنوی در مجتمع شکل گرفته بود. بعد از دقایقی بینِ این بچه‌های معلول و بازیکنان تیم ملی بازی دوستانه‌ای هم انجام شد. سپس آقای کی‌روش بازیکنان را جمع کرد و صحبت‌های جدی را با بازیکنان انجام داد. کی‌روش‌‌ همان جا از بازیکنان قول گرفت که پاداش سه بازی را هر کس مایل بود به این بچه‌ها هدیه کند. تیم ملی به قطر رفت. از آنجا با ما تماس گرفتند و گفتند از بچه‌های یتیم و معلول فیلم بگیرید و برای ما بفرستید و بعد‌ها ما متوجه شدیم بازیکنان تیم ملی قبل از دیدار با قطر این فیلم را تماشا کرده بودند و با «چشمانی گریان» وارد زمین شدند. تیم ملی با این شرایط به جام جهانی رفت. روزهایی که دستمان به جایی نمی‌رسید و لحظاتِ سختی را سپری می‌کردیم و از لحاظِ مالی شرایطِ سختی داشتیم به یکباره ۳۶۰میلیون تومان به دستمان رسید. روی یک برگه نوشته شده بود از طرفِ کارلوس کی‌روش.» من از شما می‌پرسم آیا او یک ایرانی است؟. بفرمایید بیرون آقای کی‌روش!

این فوتبال کی‌روش را نمی‌خواهد. ما شایسته آقایی آسیا نیستیم. ما مستحقِ آن روزهایی نیستیم که مفسرانِ قطری در برنامه زنده از ایران آنگونه بترسند که برای همگروه نشدن با ایران در برنامه زنده دعا بخوانند. ما آن روز‌ها را نمی‌خواهیم که شاهزادگانِ اماراتی برای استخدامِ کی‌روش یک شرط بگذارند «فقط ایران را ببر». ما را به چه نارسیس‌های شرقی؛ ما روزهایی را نمی‌خواهیم که آرژانتین و شیلی را به گوشه رینگ ببریم و در آسیا آنچنان بچسبیم به قله که ستاره‌های کره با مشت‌های گره زده به ایران بیایند. ما آن روز‌ها را نمی‌خواهیم که سقفِ رویای غول‌های آسیایی یک تساوی مقابل‌مان باشد. حماسه‌های ما ‌‌نهایت باید بردنِ کره و ژاپن می‌بود که سال‌ها بشوند تیتراژِ اخبار و برای آن لحظه‌های دراماتیک سالگرد بگیریم. درست همانجا بایستیم و خاطره سازی کنیم. ما آن روز‌ها را نمی‌خواهیم که فیفا هم سنت شکنی بکند و بگوید: «ایران با کی‌روش در آسیا بی‌رقیب است». آری؛ این فوتبال به کی‌روش نیاز ندارد. برای تیم ملی‌‌ همان مربی را بیاورید که بگوید بازی دو نیمه متفاوت دارد، برای ایران آنی را بیاورید که نازِ رحمتی‌ها و ستاره‌ها را بکشد و برای‌شان فرشِ قرمز پهن کند. یک مربی بیاورید از جنسِ خودمان، اندازه لیاقتِ خودمان. جای کی‌روش اینجا نیست؛ بفرمایید بیرون آقای کی‌روش!

اگر به هر دلیلی کی‌روش از ایران رفت نیازی به جنجال و هیاهو نیست. نیازی به بدرقه و تشکر هم نیست. فقط باید نوشت آقایانی که بانی رفتنِ کی‌روش شدید از شما ممنونیم. سپاس برای آنکه با یک سیلی یادمان آوردید کی‌روش از جنس ما نبود، بی‌اقتدار نبود. راستش او شبیه به ما هم نبود. ممنون برای پس گرفتنِ نیمکت تیم ملی از یک موزامبیکیِ نادان و پول پرست. این شما و این منافع‌تان و نسلی که با ساختاری بی‌نظیر به باد امانت داده شده تا سوختنش را به چشم ببینیم. ما را به چه پیشرفت، ما را به چه آقایی آسیا. اینجا ایران است با‌‌ همان مردمانی که برای یک تعصبِ پوچ آرزوی ذلتِ ایران را می‌کنند. اما این روز‌ها می‌گذرد و این تاریخ است که خائنین ودوستدارانِ تیم ملی ایران را قضاوت می‌کند. اگر به هر دلیلی کیروش از ایران رفت باید ابتدای جاده‌ها نوشت: تبریک آقایان؛ اجنبی موزامبیکی گورش را گم کرد و به تقویمی پیوست که بخواهیم نخواهیم روزی دوباره ورق خواهد خورد، تا آن روز که مردم از خیانت‌ها، کارشکنی‌ها و دروغ‌هایتان بیش از پیش آگاه شوند  شما را می‌سپاریم به وجدان‌های بیدار. اگر به هر دلیلی کی‌روش از ایران رفت و ادامه همکاری به هردلیلی می‌سر نشد باید این روز‌ها را تا همیشه در خاطر داشته باشیم. سینه به سینه بنویسیم و بسپاریم تا با مردی که مو‌هایش را در ایران سپید کرد و یک رنسانس را برپا کرد چه کردیم. بر طبلِ شادانه کوباندیم؛ بفرمایید بیرون آقای کیروش!

ما لیاقتِ این شایستگی را نداریم. لیاقتِ مبارزه با بازیکن سالاری را هم نداریم. لیاقتِ آقایی آسیا و صدرنشینی گروه را هم نداریم. فوتبالِ ما‌‌ همان تفکرات و باورهایی را می‌خواهد که می‌گویند «نماز شب بخوانید برزیل را ببرید»، فوتبالِ ما‌‌ همان اندیشه‌هایی را می‌خواهد که برای دلبری از «محمود» لایی می‌خورند. فوتبالِ ما اشکان دژاگه با آن تتو‌هایش و گمشده‌هایی همانند قوچی را نیاز ندارد. فوتبالِ ما‌‌ همان اشخاصی را می‌خواهد که در تنفیذهای ریاست جمهوری و دولتی شرکت می‌کنند. فوتبال ما به آن اجنبی نیاز ندارد که قلوپ قلوپ الکل می‌نوشد، فقط نمی‌دانم چرا موسسه‌های محک و فرشتگان معلول و بی‌سرپرست برای رفتنِ یک مربی الکی بغض کرده‌اند. روز‌ها می‌گذرد و همگان خواهیم دید که کدام مربی ما را دوباره در رسانه‌های انگلستان و فرانسه «مردمم»، و کشورِ تحریم شده‌ای را که هیچکس دوستش ندارد را در اسپانیا و پرتغال «ایرانم» صدا می‌کند. روز‌ها خواهد گذشت و ثابت می‌شود ایران را چند فروختیم، ایران را به کی فروختیم. گویی باید فرگوسن را یک شب قرض گرفت و برای او گفت می‌دانی سِر؛ همانی را که در ورق ورق‌های خاطراتت اسمش را به عنوانِ یک منجی می‌آوردی را فروختیم. هیس؛ اینجا ایران است؛ بی‌لیاقت‌ها فریاد نمی‌کشند. بفرمایید بیرون آقای کی‌روش!

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://fartakvarzeshi.com/d/3ndpyo

اخبار مرتبط



آخرین اخبار


رازهای پشت پرده ی ماندن کی روش در امارات برملا شد