حتی پرسپولیسیهایی که از باخت پرگل استقلال خوشحال شده بودند و شبکههای اجتماعی را سرشار از جوکها و طعنههای خود کرده بودند هم ته دلشان دوست داشتند که این اتفاق برابر تیم دیگری رخ میداد تا کل کل فوتبالی ما در غرب آسیا به سکوت منجر نشود. اما واقعیت را نمیتوان عوض کرد. استقلال بازی بدی کرد و به شکل زشتی هم باخت. باختی که با همه تلخیهایش میتواند نقطه آغازی باشد برای استقلالی که حالا دیگر مثل بوکسوری است که حسابی کتک خورده و تحقیر شده و لبریز از انتقام است!
استقلال دیدار بدی را باخت. دیداری که هم ازنظر فوتبالی بسیار مهم بود و هم از دید حیثیتی اما آبیها میتوانند از همین شکست تلخ و دوست نداشتنی راهی بسازند برای مقتدرانه و با شکوه بازگشتن. البته اگر بلد باشند از زاویه دید مناسبی به این اتفاق نگاه کنند و از تهدید فرصت بسازند.
درست است که نتیجه بازی با العین تلخ ترین نتیجه 40سال اخیر این باشگاه برآورد شده است اما واقعیت این است که آبیها در تمام لیگ شانزدهم نیز به همین صورت و با همین سیستم بازی میکردند. استقلال در کل لیگ، توپ و زمین را در اختیار حریفانش میگذاشت تا با استفاده هوشمند از تک موقعیتهای ایجاد شده و ضدحملات ویرانگر ضربه نهایی را به آنها وارد کند.در فصلی که گذشت شانس و اقبال دست به دست هم دادند تا این سیستم موفق جلوه کند اما قرار نیست که عاملی به نام شانس دایمی باشد و بالاخره متاسفانه در دیداری حساس سایه همای اقبال از روی سر علیمنصور کم شد و نتیجهای باور نکردنی رقم خورد که ای کاش نمیخورد!
اجازه بدهید چند ماه به عقب برویم و فرض کنیم که سیستم استقلال در یکی از بازیهای لیگ به بنبست میخورد و آبیها قافیه را به یک تیم ایرانی واگذار میکردند و همان موقع با تغییر روش فوتبالیشان کار را از دستان شانس و اقبال خارج میکردند آیا چنین نتیجهای رقم میخورد؟ اکنون وقت آن است که استقلالیها تصمیم فوتبالیشان را برای ادامه راه تعیین کنند. آیا میخواهند همچنان توپ و میدان را در اختیار حریفان بگذارند و دل به ضدحملات و تک موقعیتها ببندند و چاشنی شانس، یا درپی آن خواهند بود که فوتبال کرده و بخشی از توپ و میدان را هم به خودشان اختصاص دهند؟ این تصمیم آینده فوتبالی استقلال را در فصول آتی مشخص خواهد کرد. اجازه بدهید که تاریخ در این مورد هم قضاوت کند.