حتی اگر ترابی و شریفی بهطور سریع کیفیات فنی برتر خود را در قالب کارهای انفرادیشان رو کنند، هماهنگ شدن آنها با سایر مردان سرخ پروسهای زمانبر است و به آسانی حاصل نمیآید. ترابی البته همانی است که همیشه به درد سایپا میخورد و در تک دیدارهای ملیاش و معدود حضورهای بینالمللی خود نیز نمره مردودی نگرفته و تک گل پیروزیساز در دیدار دوستانه اخیر مقابل ازبکستان در شهر تاشکند را هم بهنام خود نوشت. مهدی شریفی هم اگر خاطرات خود را به گذشتهای دورتر از دو فصل گذشته و فراتر از حضور اجتنابناپذیر و کمثمر وی در تراکتورسازی به سبب خدمت سربازیاش بسط بدهیم، مهاجم کارگشایی است که به سپاهان خدمت کرد و در ترکیب تیم ملی امید هم مؤثر واقع شد و هنوز هم جوان و آیندهدار است ولی قریب به دو سال حضور متوسط و کم درخشش و همراه با غیبتهای متعدد در دیدارهای تراکتورسازی سبب شده هر ناظر معقول و منصفی از خود بپرسد آیا شریفی همان مهاجم درخشان سه چهار سال پیش است یا مرد جوانی که تعویقها و ناملایمات زمان و انبوهی از نیمکتنشینیها امیدها و کارآییهای وی را تا اطلاع ثانوی محدود و مخدوش کرده است.
اصلاً چرا پرسپولیس باید به جذب دو مهاجم فوق و صبر برای تمام شدن محرومیت مقرر از سوی فیفا برای شروع بهرهگیری از آنها دل ببندد و آنها را گرهگشای شرایط نامساعد تهاجمی فعلی خود بداند (سرخها در 5 دیدار اولشان در فصل جاری لیگبرتر فقط 5 گل زدند و به 3 تساوی پیاپی تن دادند). پاسخ را در عملکرد ناقص خط حمله آنها و بهویژه گادوین منشأ جستوجو کنید که حدود یک سال و نیم است وعده ناشدنی میدهد که همان بازیکن کارآمد زمان حضورش در پیکان خواهد شد یا در کارکرد علی علیپور بیابید که پس از یک فصل توفانی در لیگ هفدهم و آقای گل شدن در آن عرصه، لیگ هجدهم را طوری «مهار شده» آغاز کرده که انگار حریفان راه اطفای حریق وی را یافته و او را تبدیل به یک دینامیت خنثی شده کردهاند. اگر منشأ هم چیزی بیش از چنین دینامیتی نیست، باید پرسید تدابیر برانکو ایوانکوویچ برای حل این مشکلات آشکار چه بوده و آیا فقط گسیل سیامک نعمتی به خط حمله و فرستادن شایان مصلح به محوطه 18 قدم حریفان به قصد زدن توپهای بلند در 20 دقیقه پایانی مسابقات تدابیر کافی و وافی در این راه بهحساب میآیند؟
نتایج مسابقات اخیر پرسپولیس بهوضوح پاسخ این سوال را میدهد اما بد نیست ببینیم ادعای مدیران سرخ در مورد تأثیر عظیم منع خریدهای تازه در افزایش قدرت تهاجمیشان تا چه میزان صحت دارد و آیا سرمربی کروات پرسپولیس در بهرهگیری حداکثری از همان نیروهای موجود تا چه میزان قوی عمل کرده و اگر پروفسور در قبال برخی کوچها از پرسپولیس عاقلانهتر عمل میکرد و یکی دو مهره کلیدی را از دست نمیداد، آیا الان خط حمله پرسپولیس همینقدر محتاج نفرات تازه و خون جدید نشان میداد یا برعکس توانسته بود گلیمش را از آب بیرون بکشد و اینگونه برای رسیدن موعد شروع بازیهای مهدی ترابی در جمعشان بیتابی نمیکرد.
پرسپولیس در سالهای اخیر عادت کرده بود که با امثال مهدی طارمی خوب و راحت و به اندازه نیاز گل بزند و هرچند وی گلهای زیادی را هم به هدر داد اما علیپور چنان سریع جای او را که به لیگ قطر رفت، پر کرد که کسی به اندازه کافی از منشأ گلایه نکرد و نپرسید چرا حتی سایهای از روزهای پیکانیاش نیست. این روزها که خط هافبک پرسپولیس بیشتر مستحکم و مخرب (برای حریفان) است تا سازنده و خلاقیت به رغم بازگشت امید عالیشاه به این خط در پی 20 ماه دوری به عنصری کمیاب تبدیل شده، همین مسأله بهانه خوبی در دست مهاجمان پرسپولیس است تا آمار اندک گلزنیشان را گردن هافبکهایی بیندازند که حتی نیمی از توان مسلمان و امیری را در توپسازی به سمت جلو ندارند و سکوها به حل این مشکل توسط تازهواردانی دل ببندند که شاید احتمال تطابق سریعشان با سایر قرمزها چندان بالاتر از صفر درصد نباشد.