به گزارش فرتاک ورزشی، دنیا به کام علیرضا منصوریان نیست. شاید سرمربی جوان استقلال، آن روز که روی دوش هواداران مشتاقش به سمت نیمکت آبیها هدایت میشد، فکرش را هم نمیکرد به همین زودی در چنین تنگنای شگفتانگیزی گرفتار شود، اما این «فوتبال» است و با کسی شوخی ندارد.
استقلال در برابر فولاد و گسترش فولاد، پیروزی را با مساوی عوض کرد و در جام حذفی هم اگرچه از سد مس کرمان و صبای قم گذشت، اما پیشرویاش هرگز بوی اقتدار و صلابت نمیداد. حالا هواداران استقلال بیش از هر زمان دیگری منصوریان را تحت فشار قرار دادهاند. شاید او خوشاقبال بود که گسترشیها در دقایق پایانی بازی از ضد حملاتشان بهتر استفاده نکردند، وگرنه چه بسا دریافت یک گل دیگر با برخاستن اولین موج از شعارهای «حیاکن، رهاکن» مصادف میشد.
علیمنصور هنوز نتوانسته با یک تعویض موثر با تغییر تاکتیکی مطلوب ورق بازی را برگرداند و خودی نشان بدهد. او در این مدت بارها از تعبیر پرطمطراق «پلنB» استفاده کرد، تا اینکه بالاخره در بازی با گسترش فولاد عملا نشان داد این پلن هم چیزی غیر از به میدان فرستادن همزمان خسرو حیدری و علی قربانی برای استفاده از توپهای هوایی نیست!
علیمنصور قرار بود اولین نماینده از مربیان جوان علمگرا در استقلال باشد و حسابی هم «ژست» این کار را به خودش گرفت، اما چندان طول نکشید تا همه آن افسانهها نقش بر آب شود. حالا یک مربی مستاصل باقی مانده با بازیکنان 150میلیونی که ناگهان قراردادشان میلیاردی شد و عملا کاری از پیش نمیبرند. کاش روزهای اول لااقل کمتر وعده میدادی برادر!