چرا یک بازیکن خط میانی در فوتبال نیاز به شبیه سازی دارد؟

 اگر بخواهیم خیلی ساده توضیح دهیم، به معنای مرور اتفاقات پیش آمده احتمالی در یک جلسه تمرین یا مسابقه است که در روزها و حتی شب قبل از مسابقه در فضایی کاملا آرام، به دور از هیجانات منفی و استرس راجع به آنها تفکر نموده و راهکار های مقابله با آنها را پیدا و نحوه اجرای راهکارها را نیز در ذهن مرور می کنیم. برای شفافیت بیشتر، این مبحث را در مورد یک هافبک یا بازیکن خط میانی در فوتبال توضیح می دهم.

یک هافبک ابتدائا میبایست تمامی وظایف خویش و سایر بازیکنان خودی، حریف و همچنین نوع بازیشان را مرور نموده و آنگاه متناسب با آنها خود را در شرایط رخ دادن آن اتفاقات قرار دهد. مثلا اینکه اگر توپ را در اختیار گرفتم، چگونه آن را با پاسی به موقع و سالم در اختیار بازیکن خط دفاعی یا خط حمله تیمم قرار دهم؟ موقعی که صاحب توپ شدم شروع به حمل توپ و دریبلینگ کنم یا اینکه با یک سانتر کوتاه یا بلند یک حمله را طراحی نمایم؟

اگر طراحی حمله ممکن نباشد، چگونه توپ را به بازیکنی مناسب در مکانی عالی پاس دهم و اصطلاحا توپ را پخش کنم؟ تحت چه شرایطی پاس رو به عقب به دروازبان خودی بدهم؟ اگر تیمم در فاز حمله قرار دارد، چگونه با همکاری و حمایت از مهاجمین برای تیم حریف ایجاد خطر نموده و کی و چگونه به خط حمله اضافه شوم؟ موقع ارسال سانتر توسط بال های چپ و راست، در کجا جایگیری کرده باشم و اگر توپ به من رسید، آن را چگونه و به کدام قسمت از دروازه شوت نموده و یا با یک بازیسازی مناسب تیمم را در موقعیت گلزنی بهتری قرار دهم؟ چگونه در کمترین زمان ممکن بهترین پاس، شوت یا سانتر را انجام دهم که توپ لو نرفته و این موقعیت حمله تبدیل به ضدحمله علیه ما نشود؟ در مواقعی که ضدحمله می زنیم، چگونه و کجا جایگیری نموده تا بازی با توپ و بدون توپم برای تیمم موثر باشد؟ در فاز دفاعی چگونه یارگیری نفر به نفر، دفاع منطقه ای، عمل پرسینگ حریف و بستن فضا ها را انجام دهم؟ وظیفه اصلی ام در این لحظات چیست؟ چگونه در مواقع لزوم با صحبت و رفتارم برای بازیکنان کم تجربه تر تیم قوت قلب باشم؟ یا اینکه چگونه با کمک بازیکنان کمربند میانی زمین توپ حریف را در لحظه مناسب قطع نموده و مانع بازیسازی آنها شویم؟ چگونه روند حرکتی تیم حریف را کند نموده و میانه میدان را از چنگ آنان در آوریم؟ چگونه با هدایت سایر بازیکنان کناری میانه زمین را به نقطه اتکا تیم خودی و نقطه ضعف حریف تبدیل نماییم؟ چگونه رابط بین خطوط دفاعی و حمله تیم خودی بوده، مابین آنها هماهنگی برقرار نموده و در انتقال بازی از فاز دفاع به حمله و بالعکس موثر باشم؟

موقعی که تحت فشار تیم حریف در ضدحمله یا ضربات کرنر و...هستیم، چگونه و در چه فاصله ای از بازیکنان کناری، جلویی و عقبی باشم که تداخلی در وظایف ارکان تیم پیش نیاید؟ تمامی موارد فوق نمونه هایی از تفکرات یک هافبک جهت شبیه سازی ذهنی می باشد که می بایست روزهای قبل و متناسب با شرایط هر بازی تماما یا تعدادی از آنها را از ذهن بگذراند.

نویسنده: محسن بابادی