صفحهای که جای رسانهها را برای کیروش گرفته و او از این طریق نقطه نظرات خود را به اطلاع اهالی فوتبال در ایران میرساند. کیروش اما در چند روز اخیر، نه تنها پستی در فیسبوک منتشر نکرده بلکه به نزدیکانش هم در این رابطه حرفی نزده. او این روزها سکوت کرده و فقط نقش یک شنونده یا بیننده را بازی میکند.
نمی دانیم اسمش را چه بگذاریم؟ حمله به کارلوس کیروش یا حمله به مهدی تاج؟ علی کریمی در چند ماه اخیر بارها از فدراسیون فوتبال و مهدی تاج انتقاد کرده و در بخشی از آنها هم نامی از کارلوس کیروش آورده. سرمربی تیم ملی را متهم کرده و البته این انتقادها پاسخی از طرف مقابل را به همراه نداشته. کریمی در تازهترین صحبتهای خود بحث دستیار جوان کیروش را مطرح کرده است: «پسرخوانده کیروش تازه رفته و کاغذی هم بهعنوان مدرک جور کرده تا مربی تیم ملی باشد. بروید ببینید چگونه مربیان ایرانی را از تیم ملی کنار گذاشتند؟ البته اجازه ندادم به من بیاحترامی شود و زود کنار کشیدم.»
بخش دیگری از انتقادهای کریمی مربوط به مرخصیهای کیروش است: «اینکه کیروش فعالیت تبلیغاتی بکند یک اتفاق عادی است و من ایرادی در آن نمیبینم اما تا جایی که من میدانم مربیان در هر فصل مثلا ۶ هفته مرخصی دارند اما باید دید قرارداد کیروش با فدراسیون فوتبال چگونه است که این همه مرخصی میرود. من که در فوتبال جهان ندیدهام یک مربی اینقدر در تعطیلات باشد.»
اینها مهمترین انتقادهای علی کریمی از کارلوس کیروش است. دو سرمربی که زمانی کنار یکدیگر در تیم ملی حضور داشتند؛ ابتدا بهعنوان مربی- بازیکن و سپس سرمربی – مربی. کریمی البته همیشه گفته که ای کاش رابطه او و کیروش در حد بازیکن و مربی باقی میماند.
حالا چند نکته؛ کریمی مدام انتقاد میکند اما در نقطه مقابل او اثری از کارلوس کیروش نمیبینیم. نه در رسانهها و نه صفحه شخصیاش در فیسبوک. صفحهای که جای رسانهها را برای کیروش گرفته و او از این طریق نقطه نظرات خود را به اطلاع اهالی فوتبال در ایران میرساند. کیروش اما در چند روز اخیر، نه تنها پستی در فیسبوک منتشر نکرده بلکه به نزدیکانش هم در این رابطه حرفی نزده. او این روزها سکوت کرده و فقط نقش یک شنونده یا بیننده را بازی میکند.
سکوت، سیاست این روزهای کارلوس کیروش است. او به چند دلیل این موضع را پیش گرفته، موضعی که قطعا به سود او است. این دلایل را مو به مو بررسی میکنیم تا به نکته مهم ماجرا برسیم.
1) کیروش در این چند سال اخیر نشان داده به هر انتقادی پاسخ نمیدهد. مثلا او بارها با سوالی درباره تعداد روزهای مرخصیاش برخورد کرده اما بحث را تغییر داده و سوال را بیجواب گذاشته. او هر وقت هم خواسته و شرایط را مساعد دیده با توپ پر سراغ رسانهها آمده و حرفهایش را به گوش منتقدان رسانده. کیروش در قریب به اتفاق مواقع، وقتی پاسخ مشخصی برای سوالهای منتقدان نداشته، سکوت را در دستور کار خود قرار داده. حالا هم شاید دلیل غیبت عجیب کیروش در رسانهها این است که او پاسخی ندارد و نمیتواند از خودش دفاع کند.
2)علی کریمی یکی از محبوبترین چهرههای فوتبال ایران در 2 دهه اخیر است. میتوانید تشویق بیامان او توسط هواداران استقلال را ببینید و به این نکته پی ببرید. کیروش هم البته در فوتبال ایران به محبوبیت رسیده و راهی به قلب هواداران پیدا کرده. محبوبیت این 2 اما هرگز قابل مقایسه با هم نیست. کریمی با اینکه چند سال قبل از فوتبال خداحافظی کرده و تازه چند ماه است که در قامت مربی به سطح اول فوتبال برگشته اما همچنان محبوب است و همین مساله میتواند یکی از دلایل سکوت کیروش باشد. کیروش خوب میداند که اگر با کریمی وارد جنگ رسانهای شود، بخش اعظمی از محبوبیت خود را از دست میدهد.
3) فقط چند ماه تا جام جهانی مانده و تیم ملی به آرامش نیاز دارد. حفظ این آرامش هم میتواند یکی از بهانههای کیروش برای سکوت باشد. شاید کیروش با بیجواب گذاشتن انتقادهای علی کریمی قصد دارد حاشیه را از تیم ملی دور کند و یک تیم آماده را به جام جهانی بفرستد. این البته دلیل خوشبینانه سکوت کیروش است.
انتقادهای علی کریمی ادامه دارد و تمام هم نمیشود. او همچنان به فدراسیون فوتبال حمله میکند و در این بین سری هم به کیروش میزند و البته منتظر پاسخ این انتقادها هم هست. پاسخی که نه به گوش ما میرسد و نه علی کریمی. نه کیروش صحبت میکند و نه مهدی تاج. این هم روش سیاستمدارانهای است برای روزهایی که شاید پاسخی وجود ندارد.