تاریخ انتشار: 1397/02/11 20:36
کد خبر: 149649

جدیدترین مرثیه لیگ یک| راه‌آهن؛ از عصر ابوطالب تا زمان سقوط

​جدیدترین مرثیه‌ای که باید بر فوتبال تهران و در نگرشی کلی‌تر بر تمامی فوتبال ایران بخوانیم بر تیم راه‌آهن است. تیمی که سال‌ها بازیکن ساخت و تیم ملی را به اوج رساند اما در فاصله سه سال تا شروع سال 1400 حتی در «لیگ یک» نیز ماوایی نیافته و به «لیگ 2» سقوط کرده است.
جدیدترین مرثیه لیگ یک| راه‌آهن؛ از عصر ابوطالب تا زمان سقوط

 در پایان فصل 97-1396 لیگ دسته اول کشور راه‌آهن حتی از صبا هم کمتر امتیاز اندوخت و با 71 گل خورده در 34 مسابقه و با تفاضل گل منفی 56 از «لیگ یک» خارج شد و به قهقرایی رفت که اصلا معلوم نیست پایانی هم بر آن متصور و مترتب باشد. این روزهای مایوس‌کننده و تلخ در تضاد با دوران پربار راه‌آهن است.

در دهه‌های 1330 و 1340 و همچنین دهه 1350 برادران ابوطالب و همچنین علی دانایی‌فرد و سپس اردشیر لارودی در زمین‌های پر از «خاک و خل» راه‌آهن در جنوب سرشار از غیرت و کوشش شهر تهران بذر آموزش و نهال شکوفایی می‌کاشتند و چه بسیار فوتبالیست‌های درجه یک که از کلاس‌های تحصیلی غیر رسمی این مربیان زحمتکش مدرک شفاهی فارغ‌التحصیلی گرفتند و به ستاره‌های آسیایی تبدیل شدند.

ناصر محمدخانی یکی از آنها بود و مرتضی یکه از همان خطه می‌آمد و غلامرضا فتح‌آبادی نیز همینطور. فرشاد پیوس در راه‌آهن «پیوس» شد و مجتبی محرمی پایه‌های فوتبالش را در آن زمین‌های خاکی خاطره‌ساز گذاشت و امیر قلعه‌نویی با درخشش‌اش در راه‌آهن ناظران را به این باور رساند که او را باید ژنرال جدید فوتبال ایران بنامند. اگر محله عارف علی پروین را به ما داد و چهارصد دستگاه برادران حبیبی به سرکردگی حسن آقا را، راه‌آهن با معرفی علی گیوه‌ای و بهروز تابانی مردانی را رو کرد که پس از آویختن کفش‌هایشان در همان زمین طلاخیز راه‌آهن به کار مربیگری پرداختند تا ابوطالب‌های زمانه خویش باشند.

گذر پرویز ابوطالب به استقلال و زیرمجموعه‌های آن یعنی دیهیم و افسر هم افتاد اما او هم بچه خاک پاک راه‌آهن بود و امیر ابوطالب، «بزرگ بزرگان» در میان سازنده‌ها به شمار می‌رفت. اردشیر لارودی هم که دستی بر قلم داشت به بهتاش فریبا یاد داد چطور در زمین فوتبال فریبایی کند و چگونه آن بهتاش شوتزن باشد.

از هر گوشه آن زمین‌های دوست‌داشتنی یک مرد بزرگ فوتبالی بیرون می‌آمد ولی امروز به دنبال آن زمین‌ها نگردید. آنها را جمع کرده‌اند و روی آن خاک‌های دوست داشتنی آپارتمان‌سازی کرده‌اند و برج‌های تجاری دایر ساخته‌اند. برچیدن بساط سازنده‌ها به راه‌آهن ختم نشده و بانک ملی و آتش‌نشانی هم یا از سوی نهادهای ذیربط پشتیبانی نشدند و یا به شکل‌های مختلف از بازیکن‌سازی سر خورده شدند.

عصر اکتفا به نیروهای ساخته دیگران و آماده‌خوری راه‌آهن را هم بلعید و این تیم از اوایل دهه 1380 به بعد به جای بازیکن‌سازی درخشان گذشته‌اش مجبور به خرید نفرات شاخص سایر تیم‌های تهرانی و حتی شهرستانی شده است. محصول این بذر جدید ناخوشایند چیزی است که می‌بینیم؛ تیمی که هویت ندارد و در سال‌های قبلی نیز به زور در لیگ برتر ماندنی شده بود. امروز حتی با آن سلاح‌ها هم تیمی که در آن سال‌های دور بوی خاک پاک جنوب شهر را می‌داد و حسین راغفر را در دروازه تیم ملی جوانان و سپس ریاست سازمان تربیت بدنی نشاند، دور و بی‌بهره از هر خصلت مثبت ماندگاری فقط نشانه‌های یک حیات صوری را از خود بروز می‌دهد تا نگویند تمام و کمال مرده است. خاطرات ما با «او» به آرامی در حال دفن شدن است.

قلم اردشیر لارودی هنوز می‌تراود اما ذهن او خسته است، ابوطالب در حاشیه مسابقات اخیر پیشکسوتان در تهران دیده شد اما خاطراتش از آن عصر سازندگی فقط اسباب تکدر خاطر او می‌شود و جهانگیر کوثری که بعدا تهیه‌کننده فیلم‌های سینمایی شد قبل از تبدیل شدن به مدافع چپ استقلال در اواسط دهه 1350 در راه‌آهن درس فوتبال گرفته و مثل اردشیرخان قلم رجع بر کاغذ دوانده بود. به همه آنها سقوط راه‌آهن به «لیگ 2» و مرگ سازندگی را تسیلت می‌گوییم و حتی این دلگرمی ظاهری و ثانوی را هم نداریم تا بگوییم؛ دوستان ان‌شاءا... غم آخرتان باشد.

نویسنده: وصال روحانی 


کپی لینک کوتاه خبر: https://fartakvarzeshi.com/d/365gg9

اخبار مرتبط



آخرین اخبار


سرمربی راه آهن: چند هوادار نساجی به من گفتند قضاوت داور یکطرفه و مشکوک بود/ همه دست به دست هم دادند راه آهن 6 گل بخورد