تاریخ انتشار: 1397/07/29 15:01
یادداشتی از ابوالفضل کریم آبادی (صدر )؛
کد خبر: 125411

مورینیو؛ روزی روزگاری هم" آری " هم "عاری " هم جامه'ای قرمز و هم آبی.....

مورینیو؛ روزی روزگاری هم" آری " هم "عاری " هم جامه'ای قرمز و هم آبی.....

ابوالفضل کریم آبادی (صدر )؛ آن جا استمفورد بریج بود، قلمرو شیرهای لندن، روزگاری آن ها را بازنشستگان می خواندیم تا مورینیو، تا زمانی که بعد از نیم قرن آن ها قهرمان انگلستان شدند، از آن ستارگان طلایی دیگر کسی نیست، نه کسی نبود، یکی بود به اسم مورینیو، قلمرویی بود به اسم استمفوردبریج و  هزاران نفری بودند که به چشم دیده بودند که قهرمانی چه مزه ای دارد، از بین آن هزاران نفر فقط یک نفر اخرین قهرمانی چلسی را دیده بود، آری فقط یک نفر آخرین جام را دیده بود....

همچنان پر افتخارترین مربی تاریخ چلسی محسوب می شود. مردی که هفت جام را با آبی'پوشان لندنی فتح کرد که سه تای آن لیگ برتر بود، همان جامی که روز گذشته مقابل همان چلسی و این بار با رهبری همان شیاطین سرخ که روزگاری اولین برد لیگ را مقابل همین قرمزها و فرگوسن کسب کرده بود..

مورینیو_چلسی_منچستریونایتد آن طور به یک دیگر گِره خوردند که یادآور بسیاری خاطرات بود، هم ملال آور هم خیلی شیرین، هم خواب های رویایی و هم کابوس های بسیار ترسناک.

سه قسمت از قصه آبی ها و قرمز ها با شخصیت اول ما مورینیو که خطابش می کنند آقای "خاص" با مرور قسمتی از خاطرات ادیب شیفته فوتبال دکتر حمیدرضا صدر....

قصه اول؛ مورینیو و اولین بازی لیگ جزیره...

قرعه لیگ؛ قرعه طعنه آمیز بود، اولین دیدار مقابل فرگوسن و منچستریونایتد. اولین محک در جوهره توفیق در لیگ انگلستان یعنی جدال مورینیو که اورا را بهترین می خواندیم و فرگی که امپراطور جام ها خطابش می کردیم...

آن دیدار با تک گل گودیانسن چلسی پیروز شد، همان گل و پایان، اولین گام مورینیو با چاشنی بُرد همراه شد. یک چلسی با تیمی نو، با عصری کاملا متفاوت و جدید.

خریدهای پُرسرصدا، آن هایی که طرفداران با بنرهایشان خوش آمد گفته بودند؛ستارگانی چون..( اِسین_ دروگبا_ ماتیا کژمان_ کاروالیو_ فریرا و..) خرید هایی بی هراسی از آبراموویج و در کنار بازیکنانی که رفتند و رفتند...( بودگارد_ورون_دسایی_هسلبنک_فورسل_پتی_استانیچ_کرسپو  و...)

مورینیو به بازیکنانش اعتماد به نفس باورنکردنی بخشیده بود؛ مدافعان جانانه می جنگیدند،خط حمله نیش دار بود، از دروگبا تا روبن و داف، آن ها شمشیربدست آماده هر نبردی بودند..

مورینیو می گفت "... از نگاه من تیم های تهاجمی و تیم های تدافعی وجود ندارند، بلکه تیم های متوازن و نامتوازن وجود دارند. تیم های موسوم به تهاجمی نمی توانند بازی های پرشماری را ببرند. گل می زنند ولی گل هم می خورند. تیم های دفاعی کمتر گل می خوردند ولی کمتر هم گل می زنند"..

با این وصف که پایان این نبردها قهرمانی در لیگ بود بعد از پنج دهه و این یعنی شیرین ترین روز ها برای طرفداران چلسی...

قصه دوم؛ یهودا_یهودا؛ خیانت_خیانت...

شبی که پایان مورینیو و چلسی بود و همین....

 طرفداران چلسی بعد از درگیری لفظی کونته و مورینیو با شعار های تعجب برانگیز مورینیو را سرزنش کردند ، از خرید های وی و شعار هایی علیه خودش ، یهودا ، یهودا ، که مسیحیان میگویند رشوه خواری و حضرت مسیح به حاکم رم نشان داد و مسیح بر صلیب کشیده شد.  اشاره ای به خیانت که در تمام استادیوم های جهان در دیدار های حساس که بازیکن یا مربی مقابل تیم سابقش گلزنی یا ایستادگی می کنند خطاب می شود.

شاید در ذهن طرفداران چلسی او دیگر خاص نبود و نیست اما خاص بودن مورینیو در اولتدرافورد موج می زد و می زند. دست گذاشتن بر قلب خود و روی پرچم منچستر نشان می داد که مورینیو هر جا است به تیمش و طرفدارانش عشق می ورزد.

اما طرفداران چلسی او را به نیش گرفته بودند..

قصه سوم؛ مورینیو همچنان خاص است...

اندی میتن می گوید..مورینیو هم مثل سر الکس فرگوسن از بازیکنانش انتظار دارد صد در صد با او باشند. روحیه او مثل سر الکس این است که یا همه چیز، یا هیچ چیز.

ساری او را بزرگ خوانده است، می گوید مورینیو از او بزرگ تر است و همچنین او را بهترین از مربیان دنیا تعریف کرده، او را چنان توصیف کرده است که به هرچیزی که خواسته رسیده...

این وصف که همه ما مورینیو را بزرگ می دانیم و همچنان خاص، شاید اگر گل ثانیه های پایانی بارکلی در دیدار گذشته نبود، مورینیو را بازهم با لبخندهای دوست داشتنی اش شاهد بودیم و شاهد حرکات آن احمق پایان بازی نبودیم کسی که از ترس سریع به رختکن گریخت...


کپی لینک کوتاه خبر: https://fartakvarzeshi.com/d/3kye98

اخبار مرتبط



آخرین اخبار


از لواندوسکی تا پیانتک؛ وقتی در ماراسی آقتاب دو بار طلوع کرد....
یادداشتی از ابوالفضل کریم آبادی( صدر)

یوخایم لو؛ این فاجعه باورکردنی نیست..، نه نیست....
یادداشتی از ابوالفضل کریم آبادی (صدر )؛

نیکوکواچ و بایرن‌مونیخ؛ وقتی زندگی ادامه پیدا کرد....
یادداشتی از ابوالفضل کریم آبادی (صدر )؛