بر خلاف آنچه دوستان تصور میکنند، مذاکرههای کوتاهمدت به هیچوجه حرفهای نیست و هیچ مساله ستایشبرانگیزی را هم ثابت نمیکند. دست بر قضا عقد قرارداد در فوتبال مدرن دنیا یک پروسه پیچیده است که باید با تمرکز، وسواس و دقت کامل انجام شود. گاهی برای انتقال یک بازیکن در اروپا، ماهها مذاکره صورت میگیرد و بند به بند مسایل بارها واکاوی و بررسی میشود. چه بسا یکی از دلایل اینکه خیلی از بازیکنان ما سالی به 12ماه از دست باشگاه شاکی هستند و مدام در رسانهها یا مراجه قضایی ابراز شکایت میکنند، همین باشد که سیر طبیعی مذاکرات طی نمیشود و بسیاری از مطالب ناگفته و نانوشته باقی میماند. وقتی از جزییات غفلت شود، طبیعتا این مساله در درازمدت زیانبار خواهد بود و باعث میشود چالشهای بسیار مهمی در روند همکاری دو طرف پیش بیاید؛ چالشهایی که گاهی غیر از تحمیل هزینههای اضافی و تخریب روانی، حرمتها را هم از بین میبرد. پس کاش دوستان در همان ابتدای راه به طور کامل سنگها را وا بکنند تا بعدها احتمال وقوع مشکل به حداقل برسد.
از طرف دیگر خیلی از کسانی که سعی میکنند با چنین موضعگیریهایی خودشان را با باشگاه جدید همدل و همراه نشان بدهند، در سایر رفتارهایشان دچار تناقض و دوگانگی هستند. در همین مثالهای ابتدای مطلب، بازیکنی مثل مصلح اصلا با استقلالیها مذاکرات مستقیم هم داشته، چیزی شبیه بیت سعید که خیلیها در مورد او میگویند پرسپولیسی است و البته خودش نیز بارها از احتمال حضورش در این تیم سخن گفته بود. خب آیا این رفتارهای عملی با آن ادعاهای شفاهی در مورد سریع بودن مذاکرات، پارادوکس ندارند؟
نهایتا ذکر این مثال خالی از لطف نیست که ساسان انصاری ابتدای فصل گذشته پس از پیوستن به پرسپولیس گفته بود فقط ظرف یک دقیقه با مدیران این باشگاه به توافق رسیده است. او اما چهار هفته بعد پشیمان شد و به فولاد برگشت تا ثابت کند توافق سریع و نسنجیده بیشتر از آنکه نشانه علاقه و تعصب باشد، از آماتوریسم و ناشیگری حکایت دارد.