طوری که حتی برای نشستن روی نیمکت، رقابت ایجاد شده است. این یعنی شعار «وزیر پرسپولیسی» یا «وزیر استقلالی» صحت نداشته باشد و توانایی فنی هر تیم، به رخ سایر رقبا کشیده شود.
خصوصاً این وزیر که طبق توصیف آقای روحانی قرار بود «کامپیوتر ورزش» باشد اما کار به هیچ معضل و بحرانی در ورزش کشور ندارد. گویا جناب آقای سلطانیفر، لحظه شماری میکند برای معرفی کابینه جدید و خروج از خیابان سئول.
بی تفاوت به طرد نخبگان تکواندو، سقوط بوکس، نابسامانی در وزنه برداری (از تیم ملی گرفته تا مناسبات بینالمللی)، مدیریت غیر قانونی در تیروکمان، افول یا عدم پیشرفت پینگپنگ، دوومیدانی، بدمینتون، هندبال، ورزشهای زمستانی و ...و همچنین دوپینگهای مکرر پرورش اندام، دوچرخه سواری و... همگی پرونده آقای وزیر را سیاه کرده است.
فدراسیونهایی که مثل والیبال با سرپرست اداره میشدند، فقدان برنامه برای احیای تعامل با وزارت آموزش و پرورش و چندین مقوله دیگر که همگی سبب شده است تا کارنامه نهچندان خوب آقای وزیر در دو تیم سرخابی نیز مشهود شود و دو تیم، با مشکلات مالی شدید و همچنین عدم داشتن زیرساخت مناسب، به ادامه حیاتشان ادامه دهند.