همه برانکو ایوانکوویچ سرمربی پرسپولیس را مردی آرام و محتاط میدانند، مردی که کمتر کسی خشم و عصبانیت او را دیده و صدای بلندش را شنیده است.
برانکو با وجود مربیگری در تیم بزرگ، پرطرفدار و پرحاشیه پرسپولیس تا اینجای کار بسیار منطقی عمل کرده و مثل خیلی از مربیان داخلی و خارجی که هدایت سرخپوشان یا دیگر تیمهای پرطرفدار را برعهده داشتهاند، اسیر حاشیه نشده و تلاش کرده خود نیز حاشیهسازی نکند.
نحوه برخورد او با مسائل حاشیهای و بازیکنان حاشیهساز تیمش چنان بینقص و منطقی است که جای هیچ حرف و انتقادی را باقی نمیگذارد. برانکو در مواجهه با رفتارهای خام و غیرحرفهای شاگردانش، نه سرشار از خشم و نکوهش و نه از در مماشات وارد شده است. او خشم و مدارا و نقش پدرانه خود در تیم را توامان به کار گرفته تا با برخورد قهری یا چشمپوشی و اغماض بیجا به خود و تیمش و هواداران آسیب نزند.
رفتار او در قبال بیانضباطیها و سرکشیهای بازیکنانی چون رامین رضاییان، مهدی طارمی و حالا کمال کامیابینیا که هرکدام ستارههای محبوب تیمشان در مقاطع مختلف بوده و هستند، نشاندهنده اوج حرفهایگری و شناخت خوب او از مباحث روانشناسی و روحیه بازیکنان و احساسات هواداران تیمش است. برانکو آنجا که باید سختگیر باشد، سختگیری کرده و آنجا که گذشت بیشتر کارساز است، چشم پوشی کرده است.
در قضیه رضاییان او گذشت را جایز ندانست، چراکه چشمپوشی روی خطاهای این بازیکن ملیپوش میتوانست آینده او را خراب کند و به پرسپولیس که داعیه قهرمانی داشت، آسیب بزند. برانکو در مورد طارمی ابتدا گذشت را انتخاب کرد و سپس با سختگیری او را وادار کرد که خود را به عالیترین سطح آمادگی برساند تا راهی ترکیب شود. حالا درمورد کامیابینیا که با بیاحتیاطی خود و تیمش را به مخاطره انداخته، او در کنار دلجویی، تنبیه را هم در نظر گرفته تا راه را برای تکرار اینگونه مسائل در تیمش ببندد.
حال اگر جای برانکو مربی دیگری روی نیمکت بود، این نوع بیانضباطیها احتمالا یا با گذشت بیجا یا با تنبیه شدید و جریمه سخت همراه میشد و دودش به چشم همه ارکان تیم میرفت.