تاریخ انتشار: 1395/11/20 00:16
کد خبر: 230653

خوش برگشتی پرسپولیس عزیز!

برای ما بچه‌های متولد نیمه دهه شصت که آنقدر خوشبخت نبودیم که پرسپولیس دهه پنجاه را ببینیم و در غیاب دوربین‌ها، شاهد زنده‌ی دربی شیش‌تایی شویم و یا اینکه سلطنت علی پروین بر پرسپولیس دهه جنگ را در جام باشگاه های تهران بی‌واسطه مطالعه کنیم، دهه هفتاد یک دفتر خاطرات طلایی بود.
خوش برگشتی پرسپولیس عزیز!

به گزارش فرتاک ورزشی، سال‌هایی که تازه فهمیده بودیم توپ پلاستیکی چگونه دولایه می‌شود و بزرگترین کری فوتبالی‌های دبستان‌مان شعار "دم دروازه میدن عدس پلو" بود!!

اوایل دهه هفتاد بود... سال‌های سازندگی... سال‌هایی که مردم کم کم باور می‌کردند واقعا جنگ تمام شده است و می‌توانند بدون ترس از آژیر قرمز فوتبال نگاه کنند. همین آرامش بود که خیلی از بچه‌های هم نسل ما را به قرمزهای دیگر علاقه‌مند کرد. قرمزهایی که تازه می‌خواستند بعد از یک دهه نه چندان خوب شصتی، در دهه هفتاد مقتدر باشند و چه خوشبخت بودیم ما که در آن زمان و در دو راهی قرمز و آبی، رنگ خون بود که جلوی چشمان‌مان را گرفت!

اولین بازی 90 دقیقه‌ای که در ذهن‌ ثبت شد تابستان سال 74 بود...قبل از آن فقط شنیده بودم که پرسپولیس و استقلال در بازی قبل همدیگر را حسابی کتک زده‌اند و پرسپولیس را سه بر صفر بازنده اعلام کرده‌اند! دو جین بازیکن محروم روی دست یک مربی خارجی به اسم یورگن گده که با شعارهای گدا گدا از سوی آبی‌ها بدرقه می‌شد!

در آن بازی پورحیدری برروی نیمکت استقلال دو جین بازیکن با سبیل‌های پرپشت در زمین داشت برابر پرسپولیسی که پشت لب بازیکنانش تازه سبز شده بودند! از نیما نکیسا در دروازه تا علی دایی در خط حمله که هنوز خیلی مانده بود تا اسم‌شان مثل سبیل‌های بازیکنان استقلال پر پشت شود.

درست مثل یک بوکسور خروس وزن که برابر سنگین وزن مشت بخورد و ترحم همه را جلب کند، پرسپولیس در ان بازی همین گونه بود... سه بر یک باخت و همین ترحم باعث شد که حداقل برای "من‌ها" محترم شود و راه پرسپولیس را روی ضلع غربی ورزشگاه آزادی طی کنیم!

شاید همین ترحم طوئم با احترام بود که بعد از همان بازی از پرسپولیس در آن دهه شیرین هفتاد تیمی ساخت رویایی... عابدینی استانکو پاپلکویچ را جانشین گده کرد و در نیم فصل دوم همه چیز برعکس شد!

سبیل کلفت خدا بیامرز پورحیدری و شاگردانش حتی به سد کردن راه تیم بهمن تهران در آن سال هم قد نداد تا پرسپولیس در نیم فصل دوم آنقدر متحول شود که نه فقط استقلال را جا بگذارد که در صدر جدول به تیم به خاطره پیوسته "بهمن" آن‌هم با سیزده امتیاز اختلاف برسد!

پرسپولیس با استانکو تازه متولد شد و چه خوشبخت بودیم ما که در زمان این تولد دوباره در کنار پرسپولیس بودیم... این بار به چشم خودمان دیدیم که پرسپولیس سال 74 چگونه رویایی قهرمان شد و تیمی شد که آنقدر هجومی بازی می‌کرد که در همان ده دقیقه‌ی اول بازی کار حریفش را تمام می‌کرد و ما ان روز پرسپولیسی بودیم.

سال بعد دیگر کاملا می‌فهمیدیم سیستم 3-6-1 که باعث قهر پیوس از پرسپولیس شده است چه بوده... دفاع وسط و مهاجم کجای زمین هستند... پیستون در زمین بازی کجاست...نسل رقابت هفته‌نامه‌های فانوس و استقلال جوان برروی گیشه ها بود و ما بودیم و پرسولیسی که در سال 75 هم مقتدر بود...

امسال از اول فصل مقتدرتر و با نسلی طلایی‌تر... عابدزاده در دروازه، محرمی و پیروانی، محبوب در دفاع... عبدی، میناوند، باقری، سعداوی، شاهرودی، مهدویکیا در هافبک و علی دایی نوک حمله... پرسپولیس زلزله همینه همینه و همین بود که پرسپولیس 4 هفته مانده به پایان بازی ها قهرمان شد.

پرسپولیس با پیرمرد کرواتی به نام استانکو پاپلکویچ در میانه دهه هفتاد ما را به انتخابمان مفتخر کرد و سال‌های شیرینی برای ما به جا گذاشت که مرورش همیشه دلمان را قلقلک می دهد.

سال 76 پرسپولیس تعطیل شد و همه حواس ها به قصه هزار و یک شب تیم ملی و جام جهانی فرانسه معطوف شد اما سال 77 موقع بازگشت سلطنت به پرسپولیس بود...سلطنتی که البته در آن سال ها چرخ پرسپولیس را به زیبایی هرچه تمام‌تر چرخاند و اقتدار آن را حفظ کرد.

علی پروین به پرسپولیس برگشت و نسل تازه ای از فوتبال نان آبگوشتی که خوراک آن سال‌های فوتبال ما بود را با بهروز رهبری فرد، علی انصاریان، بهنام سراج، علی کریمی، داوود فنایی، مهدی هاشمی نسب، نادر محمد خانی و...که دو سال خوشبختی برای پرسپولیس به ارمغان آورد.

سال های 78 و 77 دو قهرمانی مقتدرانه دیگر برای پرسپولیس آن هم چند هفته مانده به پایان بازی‌های لیگ تا همچنان ایران برای پرسپولیس باشد.

با اتمام این دهه رویایی کرکره پرسپولیس هم پائین آمد... دهه هشتاد دیگر متعلق به پرسپولیس نبود... به غیر از یک قهرمانی سال 86 با افشین قطبی و چند قهرمانی جسته و گریخته جام حذفی، هیچ خاطره روشنی از این سال برای پرسپولیسی‌ها نبود جز بهم ریختن‌های متوالی تیم که سبب می‌شد همه پرسپولیسی‌ها آرزو کنند که ای کاش لیگ های دهه هشتاد هرچه سریعتر برای ان‌ها به پایان برسد.

اما همه‌ی آن‌هایی که اقتدار پرسپولیس دهه هفتاد را دیده بودند به واسطه‌ی همه‌ی آن روزهای خوش، عقد اخوتی با این تیم همیشه در بحران داشتند که سبب می‌شد به بازگشت روزهای خوب امیدوار باشند حتی اگر دو دهه طول بکشد.

اتفاقا بیست سال هم طول کشید و داستان پرسپولیس دهه 70 شباهت بسیار عجیبی به پرسپولیس دهه 90 پیدا کرد!! درست مثل نیمه دوم سال 74 که پرسپولیس با استانکو پاپلکوویچ بیدار شد، در نیمه دوم سال 94 بود که این بار پرسپولیس با یک کروات دیگر به نام برانکو ایوانکوویچ به پا خواست... هرچند قهرمانی رویایی سال 74 در هفته آخر سال 94 برای پرسپولیس تکرار نشد اما مزد صبوری پرسپولیسی‌ها سرانجام داده شد و آن بازگشت به آغوش یک پرسپولیس واقعی بود...

سرانجام ظهور دوباره پرسپولیس این بار در واقعیت رقم خورد و حالا همه باور کرده‌اند که پرسپولیس بازگشته است... نه مقطعی مثل چهار هفته‌ی اول پرسپولیس با وینگو و نه لرزان مثل قهرمانی با افشین قطبی که برای یک سال بود و دولت مستعجل شد... حالا پرسپولیس از پارسال نشان داده است که واقعا برگشته است...

تیمی که حالا بعد از مدت‌ها با این اختلاف در صدر جدول تکیه می‌زند همان چهره‌ای دارد که در دهه هفتاد رخ نمایی کرده بود و از ذهن خیلی از "من‌ها" فراموش شده بود...

چقدر دلتنگت بودیم پرسپولیس عزیز و چقدر چشم به راهت بودیم که بازگردی... همان پرسپولیس مقتدری که گل می‌زند گل می‌زند... همان پرسپولیس مقتدری که خیلی وقت بود ندیده بودیم ولی حالا که زمین می‌رود دلمان با گام‌هایشان قرص است...

دیگر پرسپولیس زلزله یک شعار توی خالی همانند دهه هشتاد نیست... حالا باور کرده‌ایم که پرسپولیس واقعی ما همان رفیقی که عمری خاطره خوش با آن ساختیم بعد از بیست سال دوری پیش ما بازگشته است... چشم‌مان همانند موهایمان برای بازگشتش سفید شد اما حالا قلبمان از دیدنش دوباره می‌زند و دوباره خواهد زد....خوش آمدی و خوش برگشتی ای پرسپولیس عزیز...  

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://fartakvarzeshi.com/d/2a558g

اخبار مرتبط



آخرین اخبار


تبریک علی پروین به پرسپولیس پس از پیروزی مقابل تراکتور+فیلم