قبل از شروع لیگ و با توجه به جدا شدن چند مهره ثابت و موثر، مشخص بود پرسپولیس به شانس زیادی تا نیمفصل، برای تکرار عنوان قهرمانیاش نیاز دارد. آنهایی که در طول دو فصل گذشته از پرسپولیس رفتند همانهایی بودند که بیشترین نقش را در تحول تیم داشتند. برخلاف یک عده بازیکنی مانند ماهینی که به واسطه خالی بودن دست سرمربی، همیشه جایی در ترکیب دارند امثال وحید امیری، فرشاد احمدزاده، صادق محرمی، مسلمان و مهمتر از همه مهدی طارمی و رامین رضاییان، همان ستونهای برانکو برای دو قهرمانی بودند.
پرسپولیس حق جذب بازیکن تا نیمفصل را ندارد و وقتی در این وضعیت امیری و فرشاد احمدزاده میروند یعنی برانکو باید از ابتدا شروع به زوجسازی کند. اما تا هفته چهارم لیگ مشخص شده که با این بازیکنان بعید است بشود جای آنها را که رفتند پر کرد. بشار رسن به هیچ وجه قابلیتهای احمدزاده را برای پست وینگر راست ندارد و فاصله فنی بین فوتبال وحید امیری و امید عالیشاه آنقدر زیاد است که میشود بینش چندین اتوبان چهارلاینی بنا کرد.
گویا تنها قربانی این ترکیب گادوین منشاست که هنوز نتوانسته جای ثابتی را در ترکیب اصلی پیدا کند اما مابقی خیالشان راحت است با هر کیفیتی باز هم بازی بعد ثابت هستند. پس لازم نیست در تمرین خودشان را برای اثبات چندان خسته کنند. اگر به دنبال دلیل افت فاحش علیپور میگردید آدرسش دقیقا همین است. او میداند در هر صورتی بازی میکند. بشار رسن مسیر بد شدن را پیش گرفته و هیچ شباهتی به بازیکن نیمفصل لیگ قبل ندارد.
نفت مسجد سلیمان به راحتی در تهران پرسپولیس را متوقف میکند و این یعنی تیمهای دیگر هم قادر به انجامش هستند. پس برانکو باید قبل از آن که دستش به صورت کامل مقابل رقبا رو شود کمی پیله احتیاط را رها کند. نفت و تیمهایی نظیرش تنها برای کسب همان یک امتیاز به آزادی میآیند و باید صدباره این سوال را از برانکو پرسید چرا مقابل تیمهای تدافعی که نهایت زورشان همان چند ضد حمله است، دو هافبک دفاعی درون زمین میگذاری؟
پرسپولیس در لیگ جدید روی هم رفته تنها ۶۰ دقیقه فوتبال پرگل و تماشاگرپسند بازی کرده و دقیقا این برهه مصادف شد با اواسط نیمه نخست بازی با فولاد که یکی از هافبکهای دفاعی به ناچار زمین را به خاطر در رفتن کتفش ترک کرد و منشا با حضور در زمین، ترکیب تهاجمیتری را ساخت. اما از شانس خوب کامیابینیا و بد هواداران، این مصدومیت ظرف چند روز خوب شد تا باز هم شاهد حضور همان ترکیب تکراری تدافعی باشیم. نه این که کامیابینیا بد باشد اما بین او و نوراللهی برای تیمی که میخواهد هجومی بازی کند، یکی کافیست. اگر دو نفر در زمین باشند میشود ۱۸۰ دقیقه بازی مقابل استقلال خوزستان و نفت و صفر گل زده.
برانکو که یک بار دیده بود در صورت تهاجمیتر شدن چگونه دست کم در آزادی رقیب مقاومتش در هم میشکند، بدون هیچ دلیلی باز هم همان ترکیب تدافعی را برابر تیم کاملا دفاعی نفت مسجد سلیمان چید تا به راحتی دو امتیاز خانگی را از دست بدهد.
دست برانکو باز نیست پس نمیشود گله کرد چرا حسین ماهینی در ترکیب ثابت تیمش همچنان بد بازی میکند. دست برانکو بسته است پس چارهای ندارد جز تحمل بازیهای ضعیف عالیشاه که دو سال فوتبال رسمی انجام نداده. شاهکار طاهری و طارمی نفس تیم را برید و دیگر فرصت این نیست که بپرسیم چرا محمد انصاری بعد از سه سال یک اتم ناقابل پیشرفت در فوتبالش دیده نمیشود؟ دفاع چپی که شاید در طول ۴۰ بازی نهایت سه سانتر منجر به گل بکشد. پس در این مورد نمیشود دست کم تا نیمفصل گلهای را متوجه برانکو کرد. او تنها ۱۲ بازیکن قابل اتکا دارد و روی نیمکت هیچ بازیکن امتحان پس دادهای که لزوما بهتر از ثابتها بازی کند، نمیبینیم.
اما اتفاق بازی با فولاد نشان داد با همین برگهای کم هم میشود بهتر بازی کرد. در همین بازی با نفت مسجد سلیمان به محض خروج عالیشاه (که فوتبال به کل از یادش رفته) و جا به جا شدن پست سیامک نعمتی، شاهد تحولی دیدنی در جناح چپ قرمزها بودیم. پس اگر برانکو کمی جسورانهتر مهرهچینی کند شاید تا نیمفصل بشود با همین بازیکنان اکثرا افت کرده، در کورس قهرمانی باقی ماند.
اگر برانکو در بازی مقابل تیمی مثل نفت نخواهد چند جوان کمتر شناخته شده مثل مصلح، علوان زاده و همتی را بازی دهد پس زمانش کی میرسد؟ دو تساوی متوالی یک نوع زنگ خطر جدی برای قهرمان دو ساله لیگ برتر است، اگر از همین هفته تغییری در نگرش برانکو و تیمش نبینیم شاید بعد از ناکامی احتمالی مقابل الدحیل پرستاره با تیمی از هم گسیخته و بیروحیه مواجه شویم که دیگر شجاعت همه عالم هم کفایت درمانش را نمیدهد.