گزارشگر مسابقه پرسپولیس-الوحده هم تا آخر بازی بارها از احتمال تبانی تیمهای عربی با هم ابراز نگرانی میکرد. این ابراز نگرانیها در نهایت به احساس شرمندگی تبدیل شد و همه دیدیم الهلال مقتدرانه و با روحیه ورزشکارانه و جوانمردانه کاری کرد تا مقدمات صعود نماینده ایران به مرحله بعدی هم فراهم شود.
این چه نگاه تبعیضآمیزی است که تا یک داور از کشورهای عربی برای قضاوت دیدار یک تیم ایرانی انتخاب میشود صدای همه ما درمیآید؟ چرا وقتی دو تیم عربی با هم بازی دارند باید انگ تبانی به آنها بچسبانیم؟ همه سابقه ذهنی ما از تبانی تیمهای عربی با هم برمیگردد به دیدار سرنوشتساز رقابتهای انتخابی جامجهانی2002 بین ایران و بحرین که بحرینیها ما را 3بریک شکست دادند و پس از پیروزی و با آگاهی از قطعی شدن صعود تیمملی عربستان سعودی با پرچم آن کشور جشن گرفتند و شادی کردند. تازه، این هم مصداق تبانی محسوب نمیشود. آنها در کشور خودشان بعد از پیروزی با هر پرچمی خوشحالی کردند. اگر برای جلوگیری از صعود ایران به عربستان میباختند و با پرچم این کشور جشن میگرفتند، میشد به آنها اتهام تبانی زد.
اصلا چرا یک نگاه به خودمان نمیکنیم، آنگاه به تیمهای عربی جوالدوز بزنیم؟! مگر در همین فوتبال خودمان کم اتهام تبانی وجود دارد؟ کم پیش آمده بازیکنی جلوی یک مربی یا یک تیم کمکاری کرده یا خودش را محروم کرده و سال بعد از همان تیم یا تیم بعدی تحتامر همان مربی سر درآورده است؟ این همه شائبه و شایعه در همین لیگ خودمان مگر مطرح نمیشود؟ شایعاتی که نه میتوان آنها را تکذیب کرد و نه هرگز تایید میشوند. آیا اگر خودمان جای الهلال بودیم با این قدرت بازی میکردیم یا ترجیح میدادیم نماینده عربستان حذف شود؟ مگر یادمان رفته در بازی هفته آخر لیگ شانزدهم در مشهد هواداران پرسپولیس شعار میدادند که «پرسپولیس گل نزن بذار صبا بیفته»؟ شاید اگر این اتهامات و ادعاهای بیپشتوانه مالیات داشت این همه حرفوحدیث درست نمیشد. همین امسال دیدیم که مجری برنامه ورزشی روی آنتن زنده تلویزیون به دو بازیکن اتهام تبانی زد و هیچ اتفاقی نیفتاد؛ بازیکنان و مربیان و مدیران تیمی که در کورس قهرمانی بود به فدراسیون و داوران اتهام جانبداری از تیم رقیب زدند و برای این تهمتها هیچ هزینهای پرداخت نکردند...