متأسفانه تیمهای فوتبال ایران از کمترین امکانات هم بهرهمند نیستند و در این شرایط انتظار از نمایندگان کشور برای کسب موفقیت بیجاست. در تمام کشورهای آسیایی فوتبال پایه از اهمیت زیادی برخوردار است و آکادمیهای مجهز ساخته میشود تا بازیکنان تربیت شوند و آرامآرام در ترکیب تیمهای بزرگسال قرار بگیرند. به همین دلیل تیمی مثل السد قطر در نیمه دوم بازی با سپاهان دو جوان بیستساله را وارد زمین میکند که ستاره بازی میشوند. اما در ایران از این خبرها نیست؛ بازیکنانی که در کوچه و خیابان بازی میکنند بر اثر اتفاق فوتبالیستهای بزرگی میشوند. آنها هرچه در چنته دارند، ذاتی است و اکتسابی نیست. این مسأله را در نظر بگیرید و به سایر بخشها گسترش دهید. از طرف دیگر، وقتی مشکلات داخلی پرتعداد وجود دارد، ارتباط تنگاتنگی که باید بین مربیان و کلاسهای دانشافزایی در خارج از کشور باشد از بین میرود. در کشورهای عربی که مقابل تیمهای ما برنده میشوند، مربیان بومی به باشگاههای بزرگ دنیا اعزام میشوند تا آموزش ببینند. همچنین مربیان خارجی سرشناس را جذب میکنند تا با قراردادن مربیان خودشان در کنار آنها مربی تربیت کنند، اما در ایران بهدلیل مشکلات تحریم و هزینههای بالا قادر به انجام چنین کارهایی نیستیم. در چنین شرایطی شاهد نوعی از فوتبال که اصطلاحا به آن «دیمی» میگویند، هستیم؛ فوتبالی که بدون برنامه، ساختار و اصول جلو میرود و نتایج مثبتی هم که گاهی حاصل میشود براساس خلاقیت ذاتی و ضریب هوشی بازیکنان است. البته این روش در بلندمدت نتیجه نمیدهد و نرفتن به المپیک در طول نیمقرن یا قهرماننشدن در آسیا در طول سالیان متمادی بیانگر این مسأله است.