چمن یک ورزشگاه باید همیشه کیفیت مطلوبی داشته باشد وگرنه تبدیل به سیبلی برای شدیدترین حملات بازیکنان و مربیان میشود و از شانس بد چمن نیز اگر فلان تیم نتیجه نگرفته باشد، تمام کاسه و کوزهها را روی همان نقطه میانی زمین روی خود شکسته شده میبیند و به همین دلیل است که بسیاری از باشگاهها را به اختصاص هزینهای ویژه برای یک چمن شیک و هموار مجبور میکند که بخشی از موفقیت تیم را به دنبال خواهد داشت. آن هم در حالی که تغییر سبک فوتبال در ایران، انتظارات را به سوی چمنهای باکیفیت بیشتر میکند.
حدود یک ماه قبل بود که کارلوس کی روش بعد از پیروزی تیم ملی مقابل ترینیداد و توباگو به شدت به کیفیت نامطلوب چمن ورزشگاه آزادی معترض شد و حتی اعلام کرد تکهای از چمن را برای آزمایش به اروپا میفرستد. چمن ورزشگاه آزادی، سمبل کیفیت در ورزشگاههای ایران است و اینگونه از سوی سرمربی تیم ملی با انتقاد روبرو شد و حالا چه توقعی است چمنی مثل ورزشگاه باهنر کرمان که هنوز 5 ماه از عمر آن سپری نشده و تصاویر منتشر شده از این چمن وجود کچلیهای شوک آوری را نشان میدهد، مورد انتقاد و بررسی موشکافانه قرار نگیرد؟ چمنی که فصل گذشته شرایط بحرانی به خود گرفت و تیم مس را با چالشهای بسیار جدی روبرو کرد تا خیلیها در کرمان بر روی مرگ چمن باهنر و تعویض اجباری آن متفق النظر باشند.
چمن ورزشگاه باهنر در مرداد ماه بعد از کش و قوسهای فراوان و تغییرات مدیریتی که در باشگاه مس رخ داد، سرانجام با انتقال چمن رول از مخزن مجموعه اختصاصی مس تعویض شد و ورژن جدید تیم مس با نادر دستنشان توانست اولین بازی فصلش را روی چمن همواری که فقط یک هفته از پهن شدنش میگذشت انجام دهد. اگرچه کارشناسان علم کشاورزی به نکته مهمی تاکید داشتند که چمن جدید باید حداقل تا 6 هفته از فعالیتهای سنگین در امان بماند اما باشگاه مس به افتتاح چمن رولهای جدید در اولین بازی فصل اصرار به خرج داد. در حالی که مسیها از بازی روی چمن جدید راضی بودند اما این چمن با شروع فصل سرما در برخی قسمتها ظاهر عجیبی پیدا کرده و موجی از نگرانی نسبت به بی دوامی هزینهها روی چمن، وجود باشگاه مس را فرا گرفته است.
در شرایط ساده اینطور به نظر میرسید که چمن به دلیل بی توجهی مدیران قبلی باشگاه مس به هشدارها در مورد استراحت 6 هفتهای به چمن و همچنین شنیدههایی مثل تزریق نشدن کود و سم توسط پیمانکار با خسارت روبرو شده که البته اکنون کارشناسان این موارد را در ردیف اول دلایل مربوط به افت کیفیت چمن ورزشگاه باهنر قرار میدهند اما ظاهرا بذر این چمن که از مجموعه اختصاصی مس به ورزشگاه باهنر انتقال یافته، مربوط به زمینهای گلف بوده، نه زمین فوتبال که فعالیتهای به مراتب سنگینتری روی آن انجام میشود!
با این حال یک منبع آگاه که از فعالان باسابقه در زمینه کشت چمن است، توضیحات کاملتر و البته قابل تاملی در مورد چگونگی کشت چمن در ورزشگاههای ایران میدهد که افت شدید چمن نه تنها در کرمان، بلکه چندین ورزشگاه دیگر مثل نقش جهان اصفهان، امام رضای مشهد و حتی ورزشگاه مدرن فولاد آرهنا را تهدید میکند و احتمالا در آینده با کچلی روبرو خواهند شد.
این کارشناس در خصوص افت چمن ورزشگاه باهنر میگوید: چمن کرمان سردسیری است و نمیتواند از خودش دفاع کند و جای خالی را در مدت یک ماه پر کند؛ موضوع چمن ورزشگاه باهنر خیلی پیچیده است و خاک آن باید مورد آزمایش قرار بگیرد و من آن را از نزدیک ندیدهام تا نظر قطعی بدهم. شنیدم بذر چمن باهنر مربوط به زمین گلف است؛ چمن گلف بعد از کوتاه شدن تچ میشود (چیزی شبیه به کاه ماندگی روی چمن) که باعث میشود مواد غذایی به چمن نرسد. اما از دیدگاه کارشناسان، کیفیت یک چمن بیش از هر چیزی به زیرسازی صحیح و اصولی ارتباط دارد و کارفرما باید در این خصوص حساسیت به خرج دهد. همچنین تعداد بازی مجاز روی چمن یک هفته در میان است و بیشتر از آن چمن آسیب میبیند که در برخی شهرستانها از چمن هم برای مسابقه و هم برای تمرین استفاده میکنند که اصلا خوب نیست.
وی به وجود مافیای کشت چمن در ایران اشاره میکند که روش "سند بیس" به شکلی منسوخ شده در بسیاری از ورزشگاهها اجرا میشود که تبعات زیادی برای چمن دارد: تصاویری از ورزشگاه فولاد شهر و امام رضا دیده شده که کنده شدگی چمن را در برخی قسمتها نشان میدهد و این به دلیل اجرای غلط روش سند بیس است. چمن فولاد آرهنا 10 مهر اجرا شد اما بعد از 3 ماه و در حالی که هنوز بازی رسمی روی
آن انجام نشده، در قسمتهایی از چمن کچلی وجود دارد که حتی در زمینهای تمرین فولاد هم این کچلیها دیده میشود؛ در حالی که چمن فولاد گرمسیری است و چنین مشکلاتی برایش به وجود آمده. البته در تمام دنیا مثل کشورهای حوزه خلیج فارس و روسیه روش سند بیس اجرا میشود که به روش هیبریدی است. اما در ایران دستگاههایی که روش هیبریدی انجام دهند وجود ندارد. اتفاقا در سال 88 چنین روشی در ورزشگاه تختی آبادان و ملت اصفهان (کمپ تیم ذوب آهن) اجرا شد که امتحان خودش را هم پس داده و ورزشگاه تختی آبادان بعد از چندین سال غلطک خورده و عملیات تاپ درسینگ روی آن انجام شده است؛ یا چمن ملت اصفهان که حدود 210 تمرین روی آن انجام شده و هنوز مشکلی ندارد اما مافیا اجازه نمیدهد این روش وارد ایران شود تا به روش منسوخ شدهی خود ادامه دهند و به نوعی بازارشان کساد نشود! روی چمن خرمشهر بعد از اجرای سند بیس تاکنون 4 مرتبه تاپ درسینگ انجام شده و جالب اینکه آقایان بابت این خسارتها 200 میلیون دریافت کردند!
این منبع آگاه ادامه داد: آقای آذری مدیرعامل باشگاه ذوب آهن در سال 85 با پرداخت 900 میلیون از روش advanced turf (مسلح سازی) برای کمپ ذوب آهن استفاده کردند که با زیرسازی اصولی و دارای هیتینگ تا امروز کیفیتش را حفظ کرده اما در مورد چمن فولاد شهر به دلیل اینکه منابع مالی در اختیار نداشتند، همان آقایان روش سند بیس را اجرا کردند که حالا چمن فولاد شهر با افت روبرو شده است.
وی گفت: برخی دیگر هم از دوستان نزدیک آقایان هستند و عامل نابودی چمن تختی تهران بودند. قانون میگوید اگر پیمانکار سه اخطار دریافت کرد، اجازه ادامه کار ندارد اما آقایان کار چمن تختی را تا پایان انجام دادند بدون اینکه کسی معترض شود. برای ورزشگاه باهنر نامه نگاریهای زیادی انجام شد تا طبق قانون مناقصه برگزار شود اما به هیچ کدام از نامهها پاسخی داده نشد! یادم است یک نفر به من گفت هر کاری خواستی انجام بدهی به من بگو تا از طریق فلان نماینده سیاسی کارت انجام شود!
این کارشناس در خصوص نحوه عجیب پهن شدن چمن ورزشگاه امام رضای مشهد گفت: برای چمن ورزشگاه امام رضا مناقصه برگزار شد و یک شرکت با مبلغ یک میلیارد و 200 میلیون تومان در این مناقصه برنده شد. یک روز به برنده مناقصه زنگ زدند گفتند فردا بیا کار را تحویل بگیر اما به یکباره به آنها گفتند بعدا خبرتان میکنیم! آقایان گفتند با شرکت خارجی در مورد چمن همکاری میکنند و با 10 میلیارد و 500 میلیون تومان کار چمن ورزشگاه امام رضا انجام شد اما به اسم خارجیها تمامش کردند! فدراسیون برای زمین شماره یک آکادمی تیمهای ملی 6 بار مناقصه را لغو کرد و داد فیفا در آمد، آن هم با مبلغی در حدود 6 میلیارد که فیفا به آن معترض بود.
از کچلی چمن باهنر به موارد عجیب دیگری در خصوص کشت چمن در ایران رسیدهایم و چمنهایی که شاید در آیندهای نزدیک سرنوشتی شبیه به چمن ناامید کنندهی باهنر پیدا کنند و سایر باشگاههای ایران مثل مس با شوک روبرو شوند. اما عذاب آورتر از هر چیزی، تداوم حضور برخی افراد در نقش خیانت به کرمان و مس است!
نویسنده: میلاد بحرینی