تیم ملی تحت هدایت امیر قلعهنویی که بزرگترین هدفش کسب موفقیت در مسابقات جام ملتهای آسیا بوده روندی را پشت سر میگذارد که میتوان شباهتهای فراوانی به تیم حاضر در جام ملتهای سال ۲۰۰۷ داشته و تکیه بر نام ستارگان، هرچند که ناآمده باشند سیاست دوباره کادر فنی تیم ملی است.
قلعه نویی که از آخرین موفقیتش در رده باشگاهی بیش از یک دهه میگذرد همیشه از حسرت بزرگ عدم موفقیت در جام ملتهای ۲۰۰۷ در قامت سرمربیگری تیم ملی سخن گفته و حالا بدنبال پایانی خوش و کسب افتخاری بزرگ به عنوان سکاندار هدایت تیم ملی است.
اما شواهد و اتفاقات نشانههای خوبی برای آینده تیم ملی در مقابل رقبای سرسختش در جام ملتها ندارد و اگر به سبک بازی تیم ملی و مقایسه آن با کشورهایی همچون ژاپن، کره، عربستان، قطر، استرالیا و ... بپردازیم به سختی کار قلعهنویی و شاگردانش بیش از پیش پی خواهیم بُرد.
به نظر میرسد قلعهنویی برای رسیدن به رویای خودش فقط امیدوار به نسل پرستاره کشورمان بوده و آینده تیم ملی برایش در اولویتهای بعدی است.
میانگین سنی بالا، دعوت و بهره بردن از برخی بازیکنان با ۳۶ سال سن! نشان دهنده این است که گویی جام ملتها پایان فوتبال ملی ما بوده و فقط و فقط باید در این مسابقات قهرمان شویم.
بی شک آرزوی هر ایرانی و فوتبال دوستی موفقیت تیم ملی کشورش و البته امیر قلعهنویی در قامت سرمربی آن است، و امیدواریم ابتداً این مهم روی دهد و دوماً خدای ناکرده در صورت عدم موفقیت شاهد بهانههای همیشگی و آدرس دادنهای اشتباه نباشیم چرا که دیگر تکرار اشتباه قابل ببخش نخواهد بود.
پوریامنصوری