تاریخ انتشار: 1395/07/08 14:48
کد خبر: 258748

گفت‌وگویی متفاوت با امیر غفور

امیر غفور دوست دارد که بهترین باشد، خاص باشد و مردم دوستش داشته باشند.
گفت‌وگویی متفاوت با امیر غفور

قُطر پاسور تیم ملی والیبال از ویژگی‌های شخصی، زندگی خصوصی و خاطرات و اهدافش گفت. شرح این گفت و گوی متفاوت را می‌خوانید:

 بزرگ‌ترین شیطنت زندگی‌ات چه بوده است؟

- شیطنت زیاد کرده‌ام، تا دلت بخواهد. دارم فکر می‌کنم که کدام یک از آنها قابلیت انعکاس داشته باشد!(باخنده) مثلاً در فرودگاه با بازیکنان کل کل می‌کنم که روی ریلی که چمدان‌ها و ساک‌ها را تحویل می‌دهند بنشینیم و وسط چمدان‌ها بنشینیم و بچرخیم. یک بار هم در هوای سرد زمستان تصمیم گرفتیم در دریا آب تنی کنم!

 آیا تاکنون پیش آمده که از محبوبیت خود کلافه یا خسته شوی؟

- کلافه که نه، ولی خسته شدم. بعضی اوقات دوست دارم تفریحاتی داشته باشم، ولی به خاطر موقعیت خودم نمی‌توانم. بالاخره مردم لطف دارند می‌خواهند عکس و امضا بگیرند و درباره والیبال حرف بزنند. ما هم دوست نداریم 24 ساعت درباره والیبال حرف بزنیم. گاهی می‌خواهیم با خانواده در مکان عمومی بنشینیم و حرف والیبال نزنیم. من هیچ گاه به علاقمندان "نه" نمی گویم باید به آنها احترام متقابل بگذاریم.

به یاد داری برای نخستین بار کی و کجا با شما عکس یادگاری گرفتند؟

- فکر می‌کنم وقتی با تیم ملی نوجوانان قهرمان آسیا شدیم در فرودگاه تعدادی از تماشاگران عکس و امضا گرفتند. خیلی حس خوبی داشت. قبلا این موضوع برایم سابقه نداشت. 16 ساله بودم. احساس بزرگ بودن می‌کردم. البته الانم خوب است ، اما شاید چون زیاد شده قدری عادی‌تر است. چون عادت کردیم که همه ما را می‌شناسند، خب برایمان خوش‌آیند است.

 تاکنون چند سفر خارجی داشته‌ای؟

- نمی‌دانم خیلی باید بشمارم. شاید حدود 50 سفر خارجی داشته باشم. حدود 30 تا 40 کشور را دیده‌ام. خودم شخصا لهستان و روسیه را خیلی دوست داشتم. هم مسابقات خیلی خوبی آنجا داشتیم و هم سیستم‌ کشور و مردم را در این کشورها می‌پسندم. البته اکثر خاطرات ما در کشورهای خارجی به دور هم بودن با بازیکنان بر می‌گردد. معمولا قبل از مسابقات، چهار- پنج نفری با محمد موسوی، شهرام محمودی و سعید معروف و ... می‌گوییم و می‌خوانیم و می‌خندیم. بعد از بازی فینال در مسابقات قهرمانی آسیا – دوبی خسته وارد اتوبوس شده بودیم، ولاسکو گفت "غفور فقط قبل از مسابقه بلدی بخوانی! حالا زمان شادی و جشن است." ما هم شروع کردیم به خواندن و دست زدن و ... عقب اتوبوس.

بهترین هدیه‌ای که گرفتی چه بود؟

- هدیه زیاد گرفته‌ام، همه‌اش را دوست دارم. پول خیلی خوشحالم می‌کند!(با خنده) هر کس هم می‌گوید خوشحال نمی‌شود دروغ گفته است، اما یک نفر رفت حرم حضرت ابوالفضل(ع) یک پارچه متبرک را برایم آورد که آن را خیلی دوست دارم.

 آدم مذهبی هستی؟

- نماز می‌خوانم و مثل یک آدم معمولی هستم.

 تا حالا کاری انجام داده‌ای که نتوانسته باشی به کسی بگویی؟

- خب وقتی نمی‌توانستم بگویم یعنی حالا هم نمی‌توان به آن اشاره کنم. سخت است... یادم نمی‌آید. دوران بچگی زیاد در کوچه تور والیبال می‌بستم و درب خانه‌ی تک تک بچه‌های محل را می‌زدم که برویم والیبال بازی کنیم. همسایه‌های ما بندگان خدا از سر و صدای ما اذیت می‌شدند. حالا اگر این مطلب را خواندند من را حلال کنند.

آیا والیبالی‌ها عشق دوربین هستند؟

بعضی ها هستند ولی این موضوع شامل حال همه نمی‌شود! مثلا حمزه زرینی زیاد در مصاحبه‌های تلویزیونی می‌رود! (باخنده) من زیاد عشق دوربین نیستم. دوست دارم دیده شوم ولی اینطور نیست که هر وقت در هربرنامه‌ای دعوت شوم بروم.

امیر غفور آدم خاصی است؟

خاص است و دوست دارد خاص باشد. همه دوست دارند خاص باشند. مدل ریش‌هایی که با موسوی می‌گذاشتیم خاص بود. اکثر بازیکنان لباس‌های خوب می‌پوشند و ساعت خوب می‌اندازند و می‌خواهند خاص رفتار کنند. البته من از این اخلاق‌ها ندارم که فقط یک مارک خاص بپوشم. همه چیز می‌پوشم ولی خاص می‌پوشم.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://fartakvarzeshi.com/d/45l6zd

اخبار مرتبط



آخرین اخبار


رویایی که برای میرزاجانپور به کابوس تبدیل شد
حضور در المپیک ریو منتفی شد؛

بلیط ریو از دست میرزاجانپور پرید!
فهرست 12 نفره تیم ملی والیبال در المپیک مشخص شد؛