فوتبالی تهاجمی، رو به جلو با ولع سیری ناپذیر گل زدن که چشم بادامیها را بدل به پدیده جام کرد؛ پدیدهای که وداعی تلخ و بی رحمانه با جام داشت و همین عطش فراوان برای حمله و گلزنی حتی تا ثانیههای پایانی حکم مرگ آنها را امضا نمود. یک وداع تماشایی که همانند آواز قو بود.
این فوتبال مدرن و جسورانه اما ورای تمامی احترام و ستایشی که برانگیخته، بدل به یک چماق برای کوبیدن تیمی شده که تا همین چند روز پیش مایه فخر و مباهات ما و بلکه آسیا بود. تیمی که در یکی از سختترین گروههای جام جهانی 4 امتیاز گرفت و در نبرد با حریفان باکیفیت و پرستاره هرگز پا پس نکشید و جانانه مبارزه کرد و البته با بدشانسی محض به دور دوم راه نیافت. تیمی که بعد از شکست خفیف برابر اسپانیا و تساوی با پرتغال دستمایه مدح و ثنای پرسوز و گداز بود و حتی بهانهای شد تا خیابانهای تهران صحنه شادمانی شود. تیمی که بعد از خودنمایی در گروه B حتی سرسختترین منتقدانش آن را ستودند و از سرمربی تندمزاجش به نیکی یاد کردند اما آرام آرام و بعد از فروکش کردن گرد و غبارها و البته نمایش دیگر نمایندگان قاره آسیا به ویژه ژاپن، حالا تیر زهرآگین انتقادات از چله کمان رها شده و به سوی تیم ملی پرتاب میشود.
ژاپن و حتی کره بهانه خوبی برای حمله به تیم ملی است و حذف غیرمنتظره اسپانیا و پرتغال دو تیم همگروهی ما نیز به آن دامن زده. غافل از اینکه اساسا قیاس ایران و ژاپن و حتی کره از اساس اشتباه است و پای چوبین استدلالها یکسره پا در هوا نشان میدهد.
از مباحث کلیدی و ریشهای همچون توسعه، ثروت، اقتصاد و سایر شاخصهای اجتماعی عبور میکنیم که اساسا قیاس مع الفارق است اما در حوزه ورزش به تبعیت از سایر شاخصها نمیتوانیم با ژاپن و کره رقابت کنیم. ورای تنگناهای اقتصادی و سیاسی، فوتبال و در ماکت کلیتر ورزش ایران هرگز داشتهها و امکانات ژاپن را ندارد و چند ده سال بعد نیز نمیتواند حتی نیمی از آنها را داشته باشد. برای اثبات این انگاره فقط کافیست 10 بازی تدارکاتی اخیر ژاپن را مرور کنیم؛ آنجا که به نامهایی چون برزیل، اوکراین، هلند و... برمیخوریم که حتی رویای بازی دوستانه با آنها برای فوتبال ایران غیرممکن است!
همین مثال به نظر کافیست تا فاصله دو تیم و دو کشور در همه حوزهها از جمله ورزش و فوتبال عیان شود. تیمی که ستارههای ریز و درشتش چه در قالب باشگاهی و چه در قالب ملی، به اندازهای در برابر رقبای گردن کلفت جهانی بازی کرده که هیچ ترسی ندارد و به اندازهای اعتماد به نفس دارد که دقیقه90 در بازی برابر بلژیک پرستاره حمله میکند.
ورای این قیاسها اما باید در تحلیل قضاوت جماعت فوتبالدوست تجدید نظر کرد و ماجرا را به گونهای دیگر دید. قضاوتی که تا دیروز و بعد از بازی با پرتغال لبالب از تعاریف غلوآمیز و احساسی بود و دستاورد تیم کیروش را تا حد حماسه بالا برد و با قاطعیت از قهرمانی در جام ملتها حرف میزد اما به فاصله کمتر از یک هفته، همه آن خوشبینیهای افراطی و واژههای اغراق آمیز، رنگ باخته و جای خود را به نقدهای بیرحمانهای داده که با قاطعیت ایران را تباه ترین و چرکترین تیم جام میداند که هیچ افق روشنی پیش رویش نیست و به هیچ موفقیتی نمیرسد. آنچه همان حکایت زنده باد روز و مرده باد شب است که البته در تاریخ ایران به کرات تکرار شده و حالا به نظر قرار است در فوتبال و در قبال تیم کیروش روایت شود!