سردار آزمون جزو ستارههای پرطرفدار فوتبال ایران است و به همین دلیل برندهای مختلف داخلی و خارجی مهاجم پرطرفدار تیمملی را به عنوان مدل تبلیغاتیشان انتخاب میکنند.
سردار آزمون که کلا اهل مصاحبه نیست مقابل دوربینهای تیوی پلاس نشست و صحبتهایی کرد که شاید تا به حال در هیچ مصاحبهای مطرح نکرده بود.
جزو معدود بازیکنان ایرانی هستی که چه در داخل و چه در خارج از ایران کار تبلیغاتی انجام میدهی.
وقتی رویینکازان بودیم، به دو بازیکن تیم ما پیشنهاد دادند که این کار را انجام دهند و هر دوی ما قرارداد بستیم. در ایران هم مسوولان یک شرکت با من به توافق رسیدند و قرار شد که من مدل تبلیغاتیشان شوم.
کلا کار تبلیغات را دوست داری؟
(خنده) بله... برای من که خیلی خوب است و میتواند به من کمک کند.
جنسهای اورجینال میپوشی؟
اینکه حتما فلان مارک و فلان برند باشد برایم فرقی نمیکند. مهم این است که آن جنس کیفیت داشته باشد... حداقل نرمال باشد.
مثل لباسهایی که تیمملی داشت؟
وای... آن که واقعا بد بود... همه را ناراحت میکرد... برای تیمملی ایران خیلی زشت بود که آن لباسها را بپوشد... وقتی لباسها شسته میشد دو سایز کوچک میشد. حتی تصور اینکه آن لباسها، لباسهای تیمملی ایران باشد حالمان را خراب میکرد و نمیشد چنین تصوری داشت.
واقعا؟
باورتان نمیشود... بعضی لباسها را دو سال به ما میدادند! هی پس میگرفتند، میشستند و دوباره همانها را به ما میدادند. حسابش را بکنید این اتفاق برای تیمی میافتاد که تیم اول آسیا بود و همه آن را میشناختند. فقط کافی بود یک نفر این لباسها و این وضعیت را با کمپ تیمی مثل کرهجنوبی مقایسه کند... کمپی که مثل بهشت است.
چه چیزی در فوتبال روسیه برایت جالب است؟
جوانهایی که به خودشان میرسند. فوتبال بازی میکنند، ورزش میکنند و زندگی خوبی دارند. کلا حرفهای فکر میکنند. نه فقط از لحاظ فیزیکی... از هر لحاظ حرفهای هستند و به خودشان میرسند.
باتوجه به وضعیت جسمانی تو و جثههای قوی که آنها دارند، کار برایت سخت نمیشود؟
آره... ولی به این حرفها نیست... به هیکل نیست... به غیرت است!(خنده)
بیشتر از چه برندی استفاده میکنی؟
من دنبال برند و اینجور حرفها نیستم. خیلی برایم فرقی نمیکند که چه برندی استفاده کنم. مهم این است که خیلی گران نباشد و به من بیاید. از چیزهایی استفاده میکنم که نرمال باشد. من بیشتر از برند آدیداس استفاده میکنم و کفشهایم آدیداس است.
اهل فیلم و موسیقی هم هستی؟
فیلمهای ایرانی که اصلا!
چرا؟ یعنی اینقدر بد هستند؟
بحث خوبی و بدی نیست... من اهلش نیستم.
موسیقی چی؟
خیلی... خیلی موزیک گوش میکنم.
فارسی یا انگلیسی؟
فارسی... بیشتر فارسی گوش میکنم.
صدای کدام خواننده را گوش میکنی؟
نمیشود اسم گفت... میشود؟! (خنده) زیرزمینی هستند... میتوانم بگویم؟!
منظورت همان «رپر»ی است که در دوبی با او «استوری» گذاشتی؟
آن قضیه خیلی دردسرساز شد... یک جوری گفتند که انگار من کاری کردهام. من میدانم که الگوی خیلیها هستم و حواس خیلیها به من هست. من یک روز پدر میشوم و دوست ندارم که پسرم بگوید این پدر من بوده که چنین کاری کرده. من حواسم به همهچیز هست. حواسم هست که دچار داستانی نشوم ولی بعضیها دوست دارند که حرف و حدیث درست کنند. من حتی تا الان قلیان هم نکشیدهام چه برسد به چیزهای دیگر و شایعههایی که درست میکنند. این آخرش بود که در مورد من دروغ درست کردند و گفتند که چرا چشمهای سردار قرمز بوده! تا جایی که من شنیده بودم،هر وقت چشم کسی قرمز بود، میگفتند که طرف نخوابیده و یا خوابش میآید ولی نمیدانم چرا وقتی من چشمهایم بهخاطر بیخوابی قرمز شد این حرف و حدیثها را درست کردند.
همه اینها از داخل ایران بود؟
بله... همهاش از داخل ایران بود و از طریق فضای مجازی این چیزها را درست کردند. پیشکسوتهای ایران راست میگفتنند که شایعهها از داخل ایران است.
حتی گفتند که سردار فرار کرده! فرار بزرگ!
من روبهروی رییسجمهور نشستم... روبهروی مربی و مدیر باشگاه. من با روبینکازان به توافق نرسیدم و این حرف و حدیثها درست شد. چه فراری؟ کجا فرار کردم؟ من در تمام این مدت توی روسیه بودم. فقط بهخاطر اینکه با روبینکازان به توافق نرسیدم این داستانها را درست کردند و این حرفها را زدند. تمام اینها کار مسوولان باشگاه روبینکازان بود. آنها حتی خبرنگار داشتند و خبرهایی پخش میکردند که درست نبود. قبل از بازی گفتند که پلیس سردار را گرفته! این در صورتی بود که هیچ اتفاقی نیفتاده بود و همه اینها دروغ بود. آنها فقط میخواستند که حاشیه درست کنند. اما من بچه نیستم و میدانم که باید حرفهای رفتار کنم.
اما در آن مقطع گفتی که بهخاطر پیشرفت به روستوف رفتی.
من بهخاطر پیشرفت توی فوتبالم باید جدا میشدم. باید میرفتم جایی که پیشرفت کنم و یک قدم بزرگ بردارم. من باید از روبینکازان جدا میشدم و چون روستوف را دوست داشتم به این تیم آمدم. البته روبینکازانیها خیلی به من لطف داشتند و خیلی دوست داشتند که من در تیمشان بمانم. شاید دلیل همه این داستانها همین بود و به همین دلیل نمیخواستند که من بروم. هواداران روبینکازان همیشه به من احترام میگذارند و من هم همیشه آنها را دوست دارم.
اما گفتند که در بازی روستوف- روبینکازان کلی علیه تو شعار دادهاند.
من که روسی بلد نیستم... متوجه نشدم و نمیدانم چه اتفاقی افتاده!
من در جلسهای که با روبینکازان داشتم به آنها گفتم که دیگر دلم با این تیم نیست. من راستش را گفتم و صادقانه از روبینکازان جدا شدم ولی آنها در تمام آن مدت دروغ گفتند.
فکر میکنی بهترین لژیونر فوتبال ایران چه کسی است؟
من فکر میکنم که دایی بهترین است... علی کریمی هم خوب بود.
عزتاللهی چی؟ او هم بازیکن جوانی است که در روسیه بازی میکند.
عزتاللهی هم یک تصمیم فوتبالی گرفت و از روستوف جدا شد... رفت تا پیشرفت کند. به نظر من سعید هم میتواند جزو لژیونرهای خوب فوتبال ما باشد.
بارها در مصاحبههایت گفتی که دوست داری «پدر» بشوی.
(خنده) بله... خیلی دوست دارم... خارجیها خیلی زود ازدواج میکنند تا زندگی حرفهای داشته باشند. آنها ترجیح میهند که به جای هر چیزی به فکر خانواده و فوتبال باشند. نمیدانم... شاید اگر شرایطش باشد من هم ازدواج کنم ولی کسی به ما دختر نمیدهد!(خنده)
(خنده) یکبار دیگر هم این حرف را زدی و کلی کامنت دریافت کردی!
آره... بیخیال! توی برنامه علی ضیاء یک حرفی زدم که این داستانها درست شد. (خنده)
دوست داری که تیمملی ایران در جامجهانی با کدام تیمها همگروه شود؟
دوست دارم که با تیمهای آسان همگروه شویم!
یعنی دوست نداری که با تیمهای قوی و بازیکنان بزرگ بازی کنی؟
چرا... اگر به این حرفها باشد که دوست دارم با برزیل، آلمان، آرژانتین و فرانسه همگروه شویم چون اینها کلی ستاره دارند.
(خنده) اینجوری که نابود میشویم.
ما تیم ملی خیلی خوبی داریم و اینطوری نیست که حریف ضعیف و از پیش بازندهای باشیم. من این تیم ملی را دوست دارم و امیدوارم که بتوانیم دل مردم را شاد کنیم.
مثل بازی با آرژانتین که تیمملی خوب بازی کرد؟
بازی با آرژانتین را که نباید فراموش کرد... ما حتی میتوانستیم از آرژانتین امتیاز بگیریم و خیلی خوب بازی کردیم اما حیف که شکست خوردیم.
در مصاحبهای که با رامبد جوان در خندوانه داشتی، گفتی که سیوهفت، هشت سال بیشتر عمر نمیکنی!
هر کسی یک چیزی به دلش میافتد و یک حرفهایی میزند. هیچکس نمیداند که این اتفاق چه زمانی برایش میافتد و شاید همین فردا یک نفر دچار این اتفاق شود. اصلا شاید همین فردا نوبت من شود و این فکری بود که من کردم.
بیا حرفهای خوب بزنیم... بعضیها تو را رقیب گلزار میدانند و میدانند که تو هم مثل او با چند برند برای تبلیغات قرارداد بستهای.
این باعث افتخاره... من گلزار را میشناسم و میدانم که او سوپراستار سینمای ایران است.
حرف پایانی؟
همیشه پشتم به حمایت هواداران گرم است و امیدوارم که بتوانم دل آنها را شاد کنم. همیشه به حمایت آنها دلم گرم است و امیدوارم که برای فوتبال ایران اتفاقهای خوب بیفتد.