بیایید عملکرد تیم ملی ایران را پس از دریافت گل مقابل تونس بررسی کنیم. در دقایقی که تقریبا تمامی مهرههای هجومی خود را در زمین داشتیم، چقدر در خلق موقعیت و یا در اختیار گرفتن توپ و میدان موفق بودیم؟ با جهانبخش، قدوس و رضایی که سه لژیونر موفق و در اوج فوتبال ایران هستند چند موقعیت خلق کردیم؟ تنها موقعیت جدی تیم ملی برای جبران گل خورده از روی نبوغ کاوه رضایی و دادن پاسی حرفهای به ترابی به دست آمد ،آن هم روی یک ضدحمله سریع.
واقعیت این است که تیم ملی ایران نه تنها در بازی دیشب که در اغلب بازیهای چند سال اخیرش، توان ارائه یک بازی مالکانه حتی در برابر رقبای معمولی آسیاییاش را نداشته است. با داشتن بازیکنانی چون جهانبخش، کاوه رضایی، طارمی، آزمون، قدوس،شجاعی و ... انتظار یک بازی مالکانه، انتظار نابجایی نیست. فرض کنید در بازی با آرژانتین یکی از موقعیتهای نیمه اول این تیم تبدیل به گل میشد، چه نتیجهای رقم میخورد؟ اگر در جامجهانی همان نیمه اول از حریفان خود گل بخوریم، ایا میتوان امیدی برای برگشت به بازی داشت؟ آیا نمیتوان منتظر خوردن گلهای بیشتر بود؟
این ضعف اساسی تیم کیروش است که سالها برای رفع آن فرصت داشته اما او متخصص فوتبال دفاعی است. نه در ایران که در پرتغال و آفریقای جنوبی نیز او از طرف منتقدانش متهم به فوتبال دفاعی و محافظهکارانه شد. وقتی در بازی اول پرتغال در جامحهانی ۲۰۱۰ مقابل ساحلعاج، پرتغال را با تاکتیکی دفاعی به مصاف حریف مستقیم خود در صعود به دور بعد فرستاد، انتقاد بسیاری را برانگیخت. تاکتیکهای دفاعی او در منیونایتد نیز دلیل اصلی عدم اقبال هواداران این تیم به او در دوران پسافرگوسن شد. کیروش در این سن و سال قادر به کنار گذاشتن طرز تفکر خود نیست و باید دعا کرد که در جامجهانی پیش رو نیز اوضاع همانند بازی با آرژانتین برای ما پیش برود نه بازی با بوسنی!
این یک ضعف اساسی است که یک مربی پس از هشت سال هنوز نتوانسته برای زمانهای عقب افتادن تیمش از حریف، طرح و برنامهای بریزد.