تاریخ انتشار: 1398/12/26 21:38
کد خبر: 67429

دادکان: مخالف طرح ٢٧ ساله ها بودم

محمد دادکان را در این سال ها بیشتر به عنوان رئیس سابق فدراسیون فوتبال می شناسیم در حالی که او زمانی بازیکن تیم پرسپولیس و تیم ملی ایران بوده است.
دادکان: مخالف طرح ٢٧ ساله ها بودم

محمددادکان هم از آن چهره های خاص فوتبال ایران بوده  و هست؛ نه فقط زمانی که روی صندلی ریاست فدراسیون فوتبال نشست و با رئیس وقت سازمان تربیت بدنی دچار چالش شد بلکه قبل از آن به عنوان یک بازیکن فوتبال نیز یک شخصیت متفاوت و متکی به اصول خودش بود. در روزهایی که اکثر بازیکنان موهای بیتلی و خط ریش های پت و پهن داشتند او موهایش را کوتاه می کرد ، ریش می گذاشت و به قول خودش شورت ورزشی بلند به پا می کرد. او در ابتدای دهه شصت و زودتر از آنچه تصور می شد از پرسپولیس و فوتبال خداحافظی کرد. محمددادکان بازیکن سابق پرسپولیس و تیم ملی و یا همان دکتر دادکان ریاست فدراسیون در مصاحبه ای جالب با "کیهان ورزشی " درباره اتفاقات دورانی که در پرسپولیس بازی می کرد صحبت کرده که بخش  هایی از آن را می خوانید:

 

* درابتدا درباره پرسپولیس دهه ۵۰ صحبت کنید؛ تیمی که شما عقاید و ظاهر متفاوتی که در بین نفرات آن داشتید. همواره این سوال مطرح بوده که چگونه خودتان را با آن شرایط و فضا وفق می دادید؟

- من اعتقاد دارم دین در آن روزها خیلی محترم شمرده می شد و حتی در بین آن نفرات که شما می گویید دین و دینداری ارزش بیشتری نسبت به امروزی ها داشت. امروز عده ای با دین بازی می کنند و ظاهر را درست کرده ایم اما باطن ضعیف شده است. در همان روزهایی که شما می گویید، به من معتقد خیلی احترام می گذاشتند. امروز متاسفانه تظاهر زیاد شده است. چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب کسی نتوانست مردم را از دین دور کند. امروز برخی با اعتقاد و اعتماد مردم بازی می کنند. حالا هم در ورزش و هم در بیرون ورزش. من هم یک بازیکنی بودم مثل خیلی های دیگر که مسایلی را رعایت می کردم و بسیار مورد احترام بودم.

 

*همین موضوع باعث شد که در آن تیم به شما لقب «آشیخ» را بدهند؛ یادتان هست اولین بار چه کسی شما را به این نام صدا کرد؟

-من از طرف بازیکنان پرسپولیس بویژه آقای علی پروین این لقب را گرفتم. موهایم کوتاه بود و ریش داشتم و شورتم بلند بود. فکر کنم سال ۵۴ بود.

 

*یک مدافع در تمام دوران بازیگری اش حتی یک کارت زرد نگرفته باشد. اتفاق عجیبی نیست؟

-یادم است روزیکه از فوتبال خداحافظی کردم، «کیهان ورزشی» نوشت: خداحافظی یک بازیکن نمونه که در طول ۱۲ سال حتی یک کارت زرد نگرفت. من دنبال این نبودم که بازیکنی را بزنم. دنبال فوتبال سالم بودم. حتی در زمین های خاکی هم کارت زرد نگرفتم.

 

* رعایت اصول اخلاقی در آن روزگار که ممانعتی برای یکسری کارها وجود نداشت، سخت نبود؟

-خدا شاهده که در ماه رمضان روزه می گرفتم و همه به من احترام می گذاشتند. اینجا یادی می کنم از مرحوم مصطفی الهی که به بازیکنان در رختکن رسیدگی می کرد. در پرسپولیس بودم و بازی داشتیم با تاج سابق که من روزه بودم. بین نیمه این فرد دوید داخل رختکن و یک قوری چای و چند تا خرما دستش بود و گفت: سریع روزه ات را باز کن و بنده همانجا افطار کردم. چند بازیکن دیگر هم روزه بودند اما خب چون من نماد این کارها بودم بیشتر به چشم می آمدم. جالب است که در نیمه دوم وقتی وارد زمین شدم جمعیت که می دانست من روزه بودم تشویقم کرد و شعار داد:آشیخ روزه اش را باز کرد و ...

 

* در آن تیم دو گروه بازیکن حضور داشتند که اعتقادات و ظاهر متفاوتی داشتند؛ این دوگانگی و تفاوت چگونه در کنار هم زندگی می کردند؟

-خدا شاهد است آنهایی که شاید بهتر از امثال من بودند اما به شکل دیگری رفتار می کردند و مثلا روزه نمی گرفتند هم برای من و چند بازیکن دیگر خیلی احترام قائل بودند. این رفتارها و تمسخر کردن‌هایی که گاها امروز می بینیم آن زمان وجود نداشت. برای همین بود که در ابتدای مصاحبه گفتم هنر یک عده این بوده که بعد از انقلاب با اعتقادات افراد بازی کنند!

 

* نقش علی پروین در آن تیم چقدر بود؛ آیا از همان روزهای اولی که با او همبازی شدید، نشانه های دورخیز وی برای رسیدن به حکمرانی در پرسپولیس را می دیدید؟

-خب آقای پروین برای خودش یک ستون بود. کاپیتان تیم بعد از رفتن آقای آشتیانی ایشان بود. خب یک حق و حقوق خاصی هم در تیم داشت. پرسپولیس بخشی از وجود خود را مدیون ایشان است.

 

*شما هم در آن بازی معروف پرسپولیس حضور داشتید؛ همان مسابقه ای که در حاشیه اش تعدادی از بازیکنان بیرون مانده تیم به رهبری علی پروین در رختکن را شکستند و با هجوم به سرمربی وقت تیم مرحوم منصور امیرآصفی، سکان را در دست گرفتند. از آن بازی ناگفته ای دارید؟

-بله، بنده در آن بازی حضور داشتم. آن روز برخورد خوبی با آن مرد نشد. مرحوم امیر آصفی یک روز گفته بود اگر قلیچ خانی و پروین در پرسپولیس باشند ما موفق می شویم.

درست یادم هست که «کیهان ورزشی» یک مثلث را چاپ کرد و اضلاع آن این دو بازیکن و آقای امیر آصفی بودند و زیرش نوشت: مثلث پرسپولیس تکمیل شد.ولی در نهایت همان مثلث باعث اختلاف شدید در پرسپولیس شد و مسیر تاریخی این باشگاه را تغییر داد.

 

*ریشه اختلافات کجا بود؟

-آقای امیر آصفی بر یکسری اصول انضباطی پایبند بود. برخی نمی توانستند این موضوع را هضم کنند. حتی در آن بازی معروف بزرگان تیم را بیرون نشاند.

 

*در رختکن چه اتفاقاتی رخ داد؟

- آنهایی که بیرون مانده بودند وارد رختکن شدند و با آقای امیر آصفی برخورد کردند. من همان روزها در مصاحبه ای با آیندگان گفتم که این برخورد با سرمربی تیم درست نبوده است. حتی در جریان اتفاقات داخل رختکن، من کسی بودم که جلوی آن چند نفر ایستادم و از آقای امیر آصفی دفاع کردم.

 

*آیا محمد مایلی کهن هم از سرمربی دفاع و حتی در رختکن گریه کرده است.

-بله؛ این هم کاملا درست است.

 

*می توان گفت ریشه برخی اختلافات شما و محمد مایلی کهن، با آن گروه، در تمام سالهایی که در فوتبال حضور داشته اید همان درگیری داخل رختکن بوده است؟ موضوعی که دامنه آن به جدایی شما و ۴ بازیکن دیگر –معروف به ۵ محمد- از تیم در اوایل انقلاب کشیده است.

-ما به «۵ تن پرسپولیس» معروف شدیم. پرسپولیس دو دسته شد. خب ما معتقد بودیم برخی در تیم می خواهند همان روش های قبل از انقلاب را پیاده کنند. بنده، محمد مایلی کهن، محمد پنجعلی، محمد زادمهر و محمد صادقی به اتفاق چند نفر دیگر مثل یعقوب فاطمی مقدم، حسین قره‌خانلو، محمد رزمجو و ...جدا شدیم. ما شدیم پرسپولیس آزاد و برای خودمان جداگانه مسابقه می دادیم. گفتیم اگر شرایط درست نشود برنمی گردیم. متاسفانه مسایلی که امروز هست آن زمان هم بود و همه آن نفرات به جز من برگشتند! البته همه آنها به پرسپولیس برنگشتند و به تیم های دیگر رفتند اما آقای مایلی کهن و محمد پنجعلی بعد از دو، سه ماه به پرسپولیس برگشتند. یک روز شنبه در دانشگاه بودم که  دیدم این دو نفر در دقیقه ۶۰ به بازی رفتند. حتی به ما هم نگفته بودند که برگشته اند. برخی بازیکنان که با ما از تیم جدا شده بودند سوختند؛ نمونه آن محمد صادقی بود که کلا مسیر فوتبالش تغییر کرد. من سر حرفم ماندم چون گفته بودم اگر آن آدم ها و آن شرایط باشد برنمی گردم و بعد از حدود ۲۰ ماه کنار نشستن، برگشتم.

 

*می خواستید یک پرسپولیس دیگر درست کنید؟

-خیر، ما خود به خود به یک پرسپولیس دیگر تبدیل شدیم. فقط به شرایط آن تیم اعتراض داشتیم. ما رفتیم ولی متاسفانه بقیه برگشتند. بین آنها هم فقط من عضو تیم ملی بودم.

 

*اعتراض‌تان دقیقا به چه مسایلی بود؟

-به رفتارهای برخی افراد که مسایل را رعایت نمی کردند.نمی خواهم موضوع را باز کنم ولی عده ای هنوز باور نداشتند که انقلاب شده است.یادی کنم از آقای علی عبده. توضیح بدهم که افراد مورد نظر نمی خواستند سیستم پرسپولیس قبل از انقلاب را پیاده کنند و اصلا نمی توانستند آن کار را انجام دهند بلکه هدف شان این بود که به شکل و روش خودشان در تیم کارها را پیش ببرند و ما زیر بار آن روش ها نرفتیم.

 

*در همان سالهای ابتدایی انقلاب، طرح عجیب ۲۷ ساله ها پیاده شد؛ شما با آن طرح موافق بودید؟

- نه موافق نبودم. خود من در ۲۷ سال و ۸ ماه  کنار رفتم. البته نه بخاطر آن طرح، بلکه به حرف مرحوم پدرم. پدرم همیشه به من و برادرم که کشتی گیر بود می گفت: روزی بروید کنار که حسرت تان بخورند نه روزی که بگویند خوب شد رفت. یک روز پدرم از من پرسید چرا فلان بازیکن دیگر بازی نمی کند و دایم روی نیمکت است؟ بازیکن معروفی بود. گفتم: آقا جون، چون بدنش نمی کشد  و سنش بالا رفته است. گفت: خیلی زشت است. این بازیکن زمانی آوازه داشت و حالا یک دقیقه هم بازی نمی کند. کاش خداحافظی کرده بود. شما کاری نکنید که مردم اینگونه درباره تان صحبت کنند و در اوج کنار بروید.

 

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://fartakvarzeshi.com/d/2ameyg

اخبار مرتبط



آخرین اخبار


دادکان:  من حرفی نمی‌زنم که خلاف واقعیت باشد