شاید 7ماه پیش که بختیار به عنوان اولین خرید آبیها در فصل جدید به این تیم پیوست، حتی تصور اینکه در آخرین بازی نیمفصل اول که اتفاقا مسابقه مهمی هم هست چنین اتفاقی برای رحمانی رخ بدهد، مطلقا غیرممکن بود. با این وجود نمایشهای به شدت ضعیف بختیار در استقلال و حاشیههای گاه و بیگاهش باعث شد او حالا در چنین نقطهای قرار بگیرد؛ جایی که ناچار است آخرین بازی آبیها در دور رفت را از تلویزیون خانه ببیند و صرفا از طریق شبکههای اجتماعی برای تیمش آرزوی موفقیت کند.
شاید اغراق نباشد اگر بگوییم چهار سال بود که استقلالیها حضور بختیار رحمانی در تیمشان را انتظار میکشیدند. از همان روزها که او با فولاد قهرمان لیگ برتر شد و البته زمزمههای علاقهاش به استقلال سر زبانها افتاد، هواداران این تیم برای جذب او بیتابی میکردند. با این وجود پیش آمدن مشکلات مربوط به خدمت سربازی و سایر مسایل باعث شد حضور بختیار در استقلال تا ابتدای لیگ شانزدهم به تعویق بیفتد؛ حضوری که لابد هواداران الان آرزو میکنند کاش تا لیگ ششصدم عقب میافتاد!
موضوع فقط مربوط به شخصی به نام بختیار رحمانی نیست. داستان به همه بازیکنانی مربوط میشود که روزی اسم بزرگی برای خودشان فراهم کردهاند و سالهاست راحت و آسوده زیر سایه همان اسم آرمیدهاند! بختیار یکی از همانهاست؛ کسی که آخرین بازی خوبش به سختی به یاد میآید، اما همیشه این امتیاز را داشته که با نام دهان پرکنش توجهات را به خودش جلب کند. رحمانی البته خودش هم خوب بلد است برای خودش تبلیغ کند. اگر همین امروز از او بخواهید در مورد تیم ملی حرف بزند، جوری از خاطراتش با کارلوس کیروش سخن خواهد گفت که انگار مربی پرتغالی شبها به عشق او سر بر بالین میگذارد! با این وجود طعنهآمیز است که در استقلال، جور رحمانی را جوانانی مثل فرشید اسماعیلی و محسن کریمی میکشند.