ما در مجموع در خانواده مان 6 نفریم، 4 خواهر و یک برادر دارم (پدرش فوت کرده است)، من هم ته تغاری هستم، یه دقیقا ته دیگ!
دوست داشتم فوتبالیست بشوم و بچه بودم بازی می کردم، به تیم مان ساعت 5 صبح زمین داده بودند اگر انواع موجودات را بزنید آن ساعت به تمرین نمی رود ولی ما می رفتیم.
سقف کاری که می شد انجام داد برای من آشنایی با عادل بود، با کارگردان کرمانشاه تماس گرفته بود و او هم گفته بود میثاقی اصلا بچه اینجا نیست، عادل هم گفته بود اگر آمد تهران بگو بیاید تهران.
عادل ساعت 2 نصف شب زنگ می زند، اگر جواب بدهی می گوید این وقت شب چرا بیداری؟ اگر هم جواب ندهی می گوید مگر آدم این وقت شب می خوابد؟
جر و بحث مان نشده، بدون وقفه از دست او حرص می خوریم چون کارهای زیادی به ما می دهد. دوشنبه شب بعد از برنامه به ما پیام می دهد که هفته بعد چی داری؟
هیچکدام از اعضای خانواده مان فوتبالی نیستند و نمی دانم چرا اینقدر از این ورزش خوشم آمد!