تاریخ انتشار: 1396/04/15 23:17
به مناسبت تولد ابوالفضل کریم آبادی؛ فوتبالی نویس با استعداد ایرانی
کد خبر: 198029

فرناندو ردوندو؛ جادوی او با توپ قابل توصیف نیست‌‌‌‌‌‌‌....

فرناندو ردوندو؛ جادوی او با توپ قابل توصیف نیست‌‌‌‌‌‌‌....

آری، جادوی او با توپ قابل توصیف نخواهد بود، فقط می توان خاطره ها را مرور کرد و با تماشای فیلم تکنیک او و حرکات منحصر به فردش با توپ در مستطیل سبز لذت برد و فرناندو را ستایش کرد.

نشسته و با صدای گزارشگران که فریاد می زدند و نمی توانستند توصیف کنند که او با توپ چه حرکاتی انجام می دهد را تماشا کرده در تنهایی خود این اعجوبه را تشویق کنیم و برای او از تمام وجود دست بزنیم.

قطعا برای اینکه فرناندو را برای جوان های آینده تعریف کنیم که او چه کسی بوده است، باید ابتدا از سخنان بزرگانی چون فرگوسن و کاپلو آغاز کرد.

فرگوسن می گوید : «این بازیکن در کفش اش چه چیزی پنهان کرده؟ یک آهن ربا!؟» و بزرگی دیگر چون کاپلو چنین گفت: «کامل ترین بازیکنی که تاکتیک را درک می کند »

قطعا گفته این بزرگان می تواند افسانه بودن او را مُهر تایید بزند و به همگان این افسونگر را تعریف کند.

229231

ردوندو از معدودترین بازیکنان تاریخ فوتبال می باشد که مانند یک دیوار افسانه ای از جنس مستحکم و قابلیت هجومی او در حمله و همچنین حرکات نابش با توپ و رقص های پایش که چشم همگان را به خود زوم می کرد ، تعریف کرد...

هر کسی را سر چیزی و تمنای کسی ست

ما به غیر از تو نداریم تمنای دِگر....

افسانه به مادرید رفت، شهر آرزو ها و تیم رویایی و بهترین تیم قرن  و حال او یکی از ستارگان کهکشان مادریستا بود، و حال باید لباس سفید را برتن می کرد و آوازه عشق با توپ را با پاهایش می خواند.

با وجود تنها یک سال درخشش در رئال مادرید به عنوان دوازده بازیکن برتر تاریخ باشگاه لقب گرفت، نزد طرفداران بسیار محبوب شد، مگر می شد که فرناندو با آن بازی های فوق العاده اش و حرکات منحصر به فردش محبوب نباشد؟! دقیقا همام بازیکنی که رئال را در سال ۱۹۹۲ با درخشش خیره کننده اش  شکست داد و باعث قهرمانی بارسلونا با اسطوره فقیدی چون کرایوف باشد.

ردوندو با رئال جام قهرمانی لالیگا را بالای سر بُرد، آهسته و آرام خودش را به ترکیب اصلی تحمیل کرده بود و یک مهره ثابت تبدیل شده بود ، با ستارگانی چون لادروپ بزرگ، هیرو فراموش نشدنی، سانچیس و زامورانو که هر کدام افسانه ای دیگر دارند در ترکیب سال جای گرفت.

فصل بعد رویایی تر از قبل و همیشه بود، آنقدر طوفانی که رئال کابوس ۳۰ ساله خود را به فراموشی بسپارد، همه فکر آن ها به لیگ قهرمانان بود و اندیشه مادریدی ها به موفقیت به پایان رسید، با برتری مقابل الماس سیاه لیپی در فینال بانوی پیر را به زانو در آورند و قهرمان شدند، یک قمار را بردند و آن هم این بود که لیگ را به طور فاجعه باری به پایان رساندند، در مکان ششم جای گرفتند و به فصل خود پایان دادند و سانچس افسانه ای وداع باشکوهی داشت، بسیار باشکوه و دوست داشتنی.

قطعا همه فوتبالی ها نوزده آوریل سال ۲۰۰۰ را در یاد دارند، دیدار مقابل منچستر یونایتد که دیدار رفت دو تیم با تساوی صفر بر صفر به پایان رسیده بود حال بازی برگشت در تئاتر رویا بود، مردان فرگوسن مقابل کهکشانی های مادرید، چه دیدار جذابی بود؛ بی نهایت زیبا، بازی بی نظیر و فراموش نشدنی، که موقعیت گل های بسیار زیادی داشت، هر طرف حمله بود و حمله، مانند یک جنگ، ستاره ها به یک دیگر رحم نمی کردند، اما یک الماس می درخشید و ترس بر دل طرفداران شیاطین انداخته بود، بسیار زیبا برای رئالی ها و بسیار ترسناک برای منچستری ها و فرگوسن و او کسی جز ردوندو نبود، و رئالی که تا دقیقه ۵۲ سه گل از میزبانش پیش افتاده بود و نمایش فرناندو که بحث برانگیز بود، آنقدر زیبا کار کرد که منچستری ها را به زانو در آورده بود، افکار دل بوسکه با سیستم ناب ( ۱ _ ۳_۳_ ۳_ ) فوق العاده جواب داده بود‌.

maxresdefault

رائول از یک طرف، مورینتس از جهتی دیگر و خودنمایی مک منمن از لحاظی دیگر واقعا شب را برای فرگی تلخ کرده بود، و از همه زیباتر پا به توپ ردوندو که هر بلایی بود سر بازیکنان منچستر درآورد، تیپ ۹۲ منچستر را به نابودی کشانده بود ، رقص های او و تکنیک اش در آن بازی که رونالدینیهو و زیدان هم در دوران اوج خود هم نکرده اند، واقعا توصیف ردوندو در آن بازی و حرکاتش موهای هر انسانی را سیخ می کند و هر طرفداری عاشق بر این است که آن دیدار را از نزدیک باری دیگر تماشا کند، مانند من و یکی از ارزو های من.

رئال بازی را پیروز شد، گل به خودی روی کین متعصب و دو گل رائول مقدس و در سوی دیگر گلزنی بکهام و اسکولز چیزی را تغییر نداد و از فاجعه اولدترافورد کمتر کرد و رئالی که به نیمه نهایی راه یافت و در پایان فینال تمام اسپانیایی را مقابل والسنیا پیروز شده و قهرمانی اروپا را جشن گرفتند....

اما باید رفت، چرا و چگونه؟ همان طور که مارادونا الگویش و هم وطنی او غروب کرد و او هم باید از اوج کمی فاصله بگیرد، سن بالاتر رفته و استعدادهایی که منتظر شکوفا شدن در رئال بودند، ردوندو رفت، هر آمدنی رفتنی هم دارد.

اما این بار به آن سوی مرزها و به شهر میلان، یک تیمی هم چون رئال، بسیار رویایی و داستان های افسانه ای خودش را دارد، ردوندو کنار گذاشته شد، در پایتخت تظاهرات برپا شده بود، مادرید غوغا و در شهر میلان جشن و شادی، کسی فکرش را نمی کرد ردوندو به میلان برود اما رفت! با قیمتی بسیار زیاد اما بالاخره از مادرید خارج شد. خداحافظی کرد همان غوغاهایی که دیگر بعد از رفتن کسی بر پا نشد، هیچ وقت و هیچ زمان مانند رفتن ردوندو کسی فریاد نمی زند، گریه نمی کند، هیج وقت...

داستان او با دیاولو تنها ۴ سال دوام داشت و ادامه هنر نمایی های خود که ایتالیا را برهم ریخته بود، اگرچه مانند کهکشان مادرید نشد، کارشناسان همیشه اشتباهات بزرگ مدیران رئال را از دست دادن ردوندو داستند، اما ماکلله هم سال ها بعد به سرنوشت او دچار شد، رفت و پایان تلخ در عین اوج و هنرنمایی های فنا ناپذیر.

تولد تو و من در یک روز؛ این افتخار بزرگی برای من و داستان زندگی من .

خدارا باید شاکر باشم که روز تولدم با تو در یک روز است، یک روز رویایی...

باز امروز از خیالِ تو ؛

غوغاست در دلم ...!

نویسنده:ابوالفضل کریم آبادی (صدر)

 

 

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://fartakvarzeshi.com/d/2aownv

اخبار مرتبط



آخرین اخبار


آغاز مذاکرات پاریسن ژرمن برای جذب خامس رودریگز