میلاد فاندر؛ امروز متأسفانه در دورانی به سر میبریم که برخی از بازیکنان مطرح فوتبال به محض بازنشستگی، به صرف ارتباط و دارا بودن زبان مشترک با مجریان و تهیه کنندگان سیما، پس از مدتی و به محض آن که سکان هدایت تیمی را به دست گرفت، سریعا در مقام جبران بر می آید و بازیکن، مربی مورد نظر همان افرادی که از وی یک شبه در آنتن زنده تلویزیونی کارشناس ساختند را به استخدام در آورد!
و البته که این میزان پایبندی و ظرفیت امتحان پس داده آنان در زمان بازی گری است که چون نشان دادهاند الطاف حامیان شان را در آینده فراموش نخواهند کرد، فرصتی به دست میآورند تا به زبانبازی سخیف و با سطحی نازل در آنتن تلویزیون بپردازد.
در شبکه ای ورزشی برنامهای پخش میشود که شب ها دست پخت روزانه خود را به صرف شام به خورد مخاطبان کم شمارش میدهد و با فلفل، نمک و زرد چوبهای به مقدار لازم، مربیان خود را با زیرکی روانه باشگاههایی که دستشان به دهان شان میرسد میکند و ادامه ماجرا …
حال به چرایی بیکار نماندن برخی مربیان بد کارنامه و جابجا شدن های سریالی آن ها از باشگاهی به باشگاه دیگر پی بردید؟! یا بیشتر توضیح دهیم؟!
همان مربیانی که به دست اربابانشان در تلویزیون ، روزنامهها و … حتی بعد از تمام ناکامیهای شان در نتیجهگیری و رزومه ضعیفی که از خود برجای گزاشته اند، کماکان حمایت شده و چرخه فساد در فوتبال ایران را تکمیل کردهاند.
در این بین به نقش خیانت کارانه برخی خبرنگاران، نویسندگان و قلم فروشان نیز اشاره ای کرده و آنان را سیاه لشگران این سریال تاریخی و غیر فاخر بر می شماریم!
افرادی که برخی اخبار حمایتی و گاهاً تخریبی را در پوشش آگهی تبلیغاتی به ریالی اندک فروخته و دانسته یا نا دانسته پازل فساد در فوتبال ایران را تکمیل می کنند.
طعمه هائی که در مکان هائی چون کافه ها و سفره خانه ها به دام شکار چیانی می افتند که در کسوت مدیر برنامه ظهور کرده و در بعضی موارد، صاحب همان محل و پاتوق مورد نظر نیز خود شان می باشند.
امروز متاسفانه یکی از همین حضرات در یکی از همین مراکز فرهنگی!! تا سال های گذشته نقش چای آوری برای اربابش را بازی می کرد، امروز و در نبود رئیس خود به درجه رهبری این شبکه نائل آمده و دیگر همکارانش را نیز گرد خود آورده است.
این شخصیت و شخصیت های این چنینی که بدون هیچ ترسی داعیه همکاری مالی با خبر گزاری ها، روزنامه ها و ... را در دهان نشخوار کرده و به علت خود ارزان فروختگی تنی چند، عملا بدنامی همه زحمت کشان و فرهیختگان عرصه رسانه را فریاد می زنند، بدانند که تبانی های این چنینی به سان راه رفتن بر لبه تیغ می ماند!
در اواخر دهه هشتاد و برهه ای که هنوز عادل، عادل تر بود و بر خط عدالت قدم می زد، برنامه ای را به موضوع فساد و دلالی در فوتبال ایران اختصاص داد که خروجی آن برنامه تنها به خارج کردن دو نام از دایره فوتبال منتهی گشت و بس!
حمید و خشایار (م) که در آن قسمت از برنامه نود ، سیبل اتهامات گوناگون قرار گرفته و قربانی به ظاهر پاک سازی فوتبال ایران شدند ، پس از آن سال ها دیگر به عرصه فوتبال ورود جدی نداشتند، اما برای فعالان فوتبال ایران مسجل است که خلفای این شخصیت ها امروز در کسوتی رسمی تر چون مدیر برنامه، کارگزار و ایجنت همان اقداماتی را انجام می دهند که روُسای شان نیز پیش تر بدان عمل می کردند و طبیعتا به لطف تجربه، امروز محتاط تر و حرفه ای تر به کار خود ادامه می دهند.
نا خود آگاه اعتراف صادقانه اردشیر لارودی به خاطرم آمد و این که این پیرِ رسانه، خاضعانه از نقشِ نقیش خود در به وجود آمدن این چرخه فساد و مافیای چند سر فوتبال ایران در مصاحبه ای رسما پرده بر داشت.
مافیائی که امروز و با آپدیت کردن متوالی خود، به راهکار های جدیدی برای کسب در آمد، چون: سایت های پیش بینی نتایج روی آورده و زد و بند با داوران ، بازیکنان ، مربیان و مدیران را وارد فاز جدیدی کرده اند ، که در نهایت به رقم خوردن نتایج به جائی غیر از مستطیل سبز می انجامد.
و در این راه و برای پیش برد اهداف خود ، به حمایت لیدر ها و مشوقین متعصب باشگاه ها " که بعضاً با ظاهر و پوششی خارج از عرف و مُنَقَش به خط و خالکوبی " در ورزشگاه ها و محافل ، در کنار شان حضور می یابند نیاز جدی داشته ، که به طور مثال بر روی سکو ها شعار های خود جوش شان مدیریت شود.
نویسنده این عریضه ، جریده یا هر عنوان دیگری که بنامیدش، شاید نتواند به تنهائی نا پاکی های فوتبال ایران را حل کند ، اما با حمایت جامعه فوتبال و اقبال مخاطبان پر شمار و فعالیت عمیق و تخصصی در این حوزه ، قول شرف خواهد داد که در این چرخه فساد حل نیز نخواهد شد !
کاریکاتور: طاها شعبانی