یعنی با این چیزهایی که آدم در مطبوعات و در سایتها میخواند اصلا بعید نیست اگر بهزودی با همین تیتر هم مواجه شود؛ تیتری که نویسنده آن، در حالی که اول به عکس کارلوس کیروش نگاه میکند تا روحیه بگیرد، از سطرهایی نظیر این استفاده خواهد کرد:
«نمایش افتضاح پرسپولیس مقابل استقلال که به شکستی تحقیرآمیز خلق شد یکبار دیگر به ما فهماند و ثابت کرد که تکیه کردن به مربی خارجی برای باشگاهی چون پرسپولیس نهایت اشتباه است. بازی سرد و بیرمق و کسلکننده پرسپولیس ثابت کرد که برانکو مانند دیگر مربیان خارجی شاغل در کشور نان جوانگرایی و خون دل خوردن مربیان قبلی را خورده و همچنین نان مدیریت بیحاشیه آقای طاهری را! توصیه میکنیم این تیم را از او بگیرند و به حمید درخشان بدهند تا با قدرت کارش را پیش ببرد و ما بار دیگر فوتبال دهه ۶۰ را از نزدیک ببینیم و به پرسپولیس زلزله بیندیشیم!»
امروز یکی دیگر از اساتید در مطلبی این پرسش را مطرح کرد که حالا که برانکو به وضوح رو به افول رفته، باید نقد شود یا اینکه دیگر برای پرسپولیس کافی است و باید دنبال جایگزین او بگردد! باور اینکه چنین مطلبی در مورد کسی نوشته شود که همین حالا با 16 امتیاز اختلاف با تیم دوم، بر سکوی نخست جدول تکیه زده، اصلا آسان نیست اما دو سه بازی بد از پرسپولیس و یکی دو باخت در لیگ قهرمانان و دربی سبب شده برانکو از مقام جانشینی کیروش تا مقام پرویز مظلومی و حمید درخشان سقوط کند!
یادتان باشد علی پروین و علی دایی، حمید درخشان و حمید استیلی، راینر سوبل و قطبی و دیگر مربیان پرسپولیس (غیر از دنیزلی) دربیها را باختهاند. یادتان باشد شفر و مظلومی و قلعهنویی و مرحومان حجازی و پورحیدری هم دربی را باختهاند. باختن دربی که به معنای باطل شدن جواز مربیگری طرف مقابل نیست. یادتان هست بعد از برکناری مظلومی به خاطر باخت در دربی، منصوریان با چه شرایطی به استقلال آمد و فرجامش چه شد؟ اینکه برانکوی باتجربه و صدرنشین لیگ است! برانکو را نقد میشود کرد اما تخریب او به خاطر باخت یک بر صفر به استقلال چه سودی دارد غیر از شاد کردن دل کارلوس کیروش؟