پرسپولیس را با ثباتش میشناختیم. تیمی موفق و باثبات و این ثبات را مرهون شخصیت کاریزماتیک و قدرتهای فنی (در زمان خودش) و حتی غیرفوتبالی علی پروین. مردی که پرسپولیس را در دستانش به اوج رساند. بزرگترین و چشمگیرترین ویژگی پرسپولیس او «ثبات»ش بود.
درستتر شاید این باشد که بگوییم در آن روزهای پرافتخار، علی پروین خودش بود و خودش بود و پرسپولیس. پرسپولیسی که میدانیم در دو دهه پیش از آن هم سرآمد بوده اما نخستین و تنها قهرمانی آسیاییاش را در دهه70 تجربه کرد.
در جام برندگان جام آسیا قهرمان شد و سه مقام سومی جام باشگاههای آسیا را به نام خود نوشت، در 10 دوره لیگ آزادگان 4 جام گرفت و سه بار نایب قهرمان شد، به علاوه دو قهرمانی جام حذفی؛ همه را با علی پروین. به لطف او، پرسپولیس قطب فوتبال ایران در دهه 70 و ابتدای دهه 80 لقب گرفت اما این فصل از داستان ما درست بعد از سقوط علی پروین آغاز میشود.
پرسپولیس داشت تبدیل میشد به لیورپول که یک زمانی همیشه قهرمان بود؛ سرش بالا و جام در دستانش اما به یکباره سقوط کرد. قهرمان سقوط کرد و قدرتهای نوظهوری روی کار آمدند. یکی مثل منچستریونایتد که شاید بشود با سپاهان مقایسهاش کرد. این تیم با سر الکس فرگوسن ناگهان قدرت گرفت و به قهرمانیها رسید.
پرسپولیس هم بعد از آخرین قهرمانیاش با علی پروین در نخستین دوره لیگ برتر و در ابتدای دههی 80، تنها یک بار با افشین قطبی قهرمان شده بود؛ آن هم بعد از 6 سال. برانکو اما با آمدنش همه معادلههای پرسپولیس را به هم زد.
پرسپولیسی که در قعر جدول لیگ برتر دست و پا میزد، قهرمانی لیگ پانزدهم را به خاطر تفاضل گل از کف داد، در لیگ شانزدهم سه هفته مانده به پایان فصل قهرمان شد و همین قهرمانی را در لیگ هفدهم به گونهای شگفتانگیز تکرار کرده. قهرمانیهایی که همه زاده ثباتاند و یادگاری ایوانکوویچ که با او، پرسپولیس تا نیمهنهایی لیگ قهرمانان آسیا هم پیش رفت.
حالا در همین پرسپولیس کار به جایی رسیده که با وجود ثبات مدیریتی باشگاه در زمان طاهری و حضور مدیر باتجربهای همچون گرشاسبی، باز هم برانکو است که حرف اول و آخر را میزند.
او میگوید که رضاییان باشد یا نباشد، طارمی بماند یا برود و فلان بازیکن بازی کند یا نکند؛ حتی اگر آن بازیکن، محسن مسلمان باشد.
و بعد، هواداران پرسپولیس #هر#چی#برانکو# بگه را راه بیندازند. از برانکو ایوانکوویچ حرف میزنیم؛ اسطوره این روزهای پرسپولیس.