رازها و ندانمکاریهای صورت گرفته در تیم فوتبال استقلال همچنان بهقوت خود باقی است و اگر به آنها بیندیشید بهسادگی در مییابید که چرا این تیم به رده یازدهم جدول ردهبندی لیگ برتر کشور سقوط کرده و مثل سال پیش در همین موقع کمتر نشانی از استقلال «قدر قدرتی» دارد که میشناختیم و میشناختید.
1- هنوز هیچکس نمیداند دلایل عقد قرارداد با مرتضی آقاخان و میثم تیموری مصدوم چه بوده و اگر بعد از توافق اولیه آسیب دیدگی آنها هویدا شده به چه سبب به عقد قرارداد منجر شده و چنانچه شدت جراحات بعد از امضا بوده به چه سبب مسوولان امر و طراحان نقل و انتقالات باشگاه (در آن زمان پندار توفیقی) از موضوع سر در نیاورده بودند.
2- هنوز هیچکس متوجه نشده اگر بهای حفظ تیام فقط شل کردن سرکیسه و پرداخت مبلغی بیشتر به این مهاجم سنگالی و تسویه حساب فصل پیش با وی بوده چرا در این زمینه قصور شده زیرا رقمی که بعداً صرف جذب الحاجی گرو و مرتضی تبریزی شد اگر از پول خون (!) تیام بیشتر نبوده باشد، کمتر هم نبوده است.
3- هنوز کسی متوجه نشده استقلال بهرغم از دست دادن همزمان امید نورافکن و امید ابراهیمی فقط علیکریمی را استخدام کرد آن هم بازیکنی که فصل پیش با مصدومیتهای متفاوت و مزمن سپری کرده بود و آثار و پیامدها و تکرار آن قضایا همچنان باقی است.
4- بهرغم فرصت فراخی که استقلالیها در «پیشفصل» داشتند چرا جذب طارق همام که بسیار خوب کارکرده است و نویمایر که او هم مفید ظاهر شده چند هفته پس از شروع فصل صورت گرفت و به همین سبب مدتی زمان برده است تا آنها با تیم هماهنگ شوند و عملاً یک سوم فصل از دست رفته است. شایعات مربوط به بازگشت احتمالی ابراهیمی به استقلال بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد یا ناخودآگاه از اذهانی بر میخیزد که تصور میکنند رجعت وی تنظیم دوباره نحوه بازی و کارهای تیم را از مرکز میدان آسانتر میسازد یا از سوی مسوولان تیم ساماندهی میشود تا در سایه شایعات خوش هواداران ناراضی را بهسوی آرامش سوق بدهند.
5- بعد از آن همه تعریف و تمجید از سید حسین حسینی او امسال چنان به نیمکت ذخیرههای تیم دوخته شده که انگار نه حتی ذخیره سیدمهدی رحمتی بلکه دروازهبان تیم جوانان استقلال است و هیچ اطمینانی بهوی وجود ندارد و درست است که او فصل را با مصدومیت شروع کرد و رحمتی با استفاده از فرصت و ثابت شدن در ایام غیبت وی دیگر جایش را به او پس نداد اما باید از وینفرد شفر پرسید آیا یادش میآید سال پیش بارها به کارلوسکیروش تلنگر زد که جای حسینی نه فقط درون دروازه استقلال بلکه در هیأت اعزامی به جامجهانی 2018 است.
6- مصدومیت شدید لئوناردو پادوانی و کوچ سید مجید حسینی به لیگ ترکیه خرید چند مدافع وسط مجرب را برای استقلال بسیار ضروری ساخته بود اما آنها به جذب محمد دانشگر اکتفا کردند و حتی پیر شدن نسبی پژمان منتظری آنها را مجاب به تغییر رویه در سیاستهایشان نکرد. درست است که دفاع استقلال خوب کار کرده و کم بودن گلهای خورده این تیم نشان از درستی اوضاع در این منطقه لااقل در لیگ داخلی دارد اما آیا آشفتگی در همین منطقه موجب نتایج ضعیف مقابل السد و حذف آبیها بهدست این تیم قطری در لیگ قهرمانان آسیا نشد.
7- مدیر عامل (و یا به روایتی سرپرست)ماههای اخیر استقلال چندان قویتر از سیدرضا افتخاری عمل نکرده و در نتیجه این سوال باقی است که آیا مسوولان امر خیال تغییرات مؤثرتر در سطح بالای مدیریتی این باشگاه را ندارند. درست است که یک بار دیگر خصوصیسازی در دستور کار سرخابیهای پایتخت قرار گرفته اما این کار اگر انجام هم شود زمانبر است و آیا تا آن زمان نباید آبیها را صاحب تصمیمگیرندههایی قویتر و «فوتبالی»تر کرد؟
مجموعه سوالات بیجواب فوق سبب میشود نسبت به آینده این تیم در فصل جاری نیز احساس اطمینان و اعتماد نکنیم. این تیمی است که قدر خودش را نمیداند و وقت هواداران را اغلب به هدر میدهد.