«یک لحظه هم نباید اجازه بدیم حریف احساس اینو داشته باشه که مى تونه مارو شکست بده، اولین ضربه اى که به ما مىزنن، مثل ضربهاى که به برادر کوچک ما زدن، انقدر ما باید خشن باشیم براى قهرمانى،باید خون بریزیم.»
علیرضا مرزبان،رختکن بازى پرسپولیس-سپاهان، سال ٨٧
اواسط تابستان، وقتى دحیل و السد هر هفته به غولهاى بزرگترى براى شکست دادن تبدیل مىشدند، برانکو ایوانکوویچ از قهرمانى آسیا حرف مىزد و هیچکس نمىدانست با دستهاى خالى و پنجرههاى بسته، با منشا و ماهینى و کمال افت کرده، عالیشاهى که تقریباً یکسال از فوتبال دور بوده، علیپور و جلال ِ جا مانده از لیست تیم ملى و با جدایى وحید و فرشاد و صادق و محسن، چطور چنین چیزى ممکن است؟
حالا اما درست یک روز قبل از مهمترین ٩٠ یا حتى ١٢٠ دقیقه تاریخ باشگاه پرسپولیس، همه از صعود به فینال و کامل کردن معجزه حرف مىزنند. پرسپولیسى که روى بالهاى کاپیتان جلال پرواز خود را به سمت فینال از دقیقه پنجاه و هفت دیدار با دحیل از سر گرفت، قصدِ سقوط ندارد و خب راستش را بخواهید، حالا دیگر شاید کسى انتظار سقوط هم نداشته باشد. همه ما یادمان رفته که احمد و کمال و کتفى که در رفتنش هفتگى شده، باید چند ١٠ دقیقه دیگر به مهار بهترین هافبک تاریخ فوتبال و کاپیتانِ فصل گذشته اتلتیکو بپردازند. ایضاً یادمان رفته که جلال و محمد انصارى باید تکتک قدمهاى بغداد بونجاحى را زیر نظر داشته باشند که هر روز شایعه پیوستنش به یکى از تیمهاى مطرح لیگ برتر و بوندسلیگا به گوش مىرسد. یادمان رفته که تعداد دفعات حضور شجاع در سمت راست خط دفاع به تعداد انگشتان یک دست هم نمىرسد اما انتظار داریم به سانِ صادق محرمى نفوذ کند و توپها را ارسال کند. احتمالاً یادمان رفته یا درکى نداریم که غمِ از دست دادن مادر چه چیزِ غریبى است که کلید بازى را در ساقهاى بشار جست و جو مىکنیم.
و خب یادمان رفته مجموع دقایق حضور در زمین نیمکت ذخیرههایمان منهاى رادو و آدام، به ٩٠ دقیقه هم نمىرسد. اصلاً مىدانید یادمان رفته همه اینها را، نمىخواهیم هم که یادمان بیاید. دل خوش کردهایم به برانکو و دانشش، برانکو و آرامشش، برانکو و تغییر پستهایش، برانکو و معجزههایش. دلخوش کردهایم به رهبرى درون زمین کاپیتان جلال و جنگندگى و تلاش و تلاش و تلاش بقیهتان. ما اینجا، در سرزمین معجزههاى نصفه و نیمه و رویاهاى خیس، مسئولیتِ انتقامگیرى از همه شکستها و نرسیدنها و تبدیل شدنهایمان به بازنده سربلند بودن را به شما سپردهایم رفقا! پس یک لحظه هم احساس نکنید که حریف شما مىتواند شما را شکست دهد حتى اگر این نابرابرترین نبرد تکتک شما در زندگیتان باشد!