اظهارات سرمربی استقلال که از جنبههای گوناگون مورد ارزیابی قرار گرفته از یک منظر بیشتر قابل بررسی و کنکاش است؛ آنجا که سرمربی
استقلال اعلام میکند تا زمانی که بازیکنانم تسویه نکنند لیست فصل بعد را نمیدهم.
صحبتهای سرمربی استقلال نشان میدهد که او خود را به طور قطع سرمربی فصل بعد تیمش میداند در شرایطی که هنوز نتایجی که با استقلال به دست آورده آنقدر قابل توجه نیست که بتوان از مشارالیه به عنوان سرمربی قطعی استقلال در لیگ بیست و یکم یاد کرد.
فرهاد مجیدی خود به خوبی سابقه و تاریخ این باشگاه را میشناسد. در استقلال آنچه بیش از همه برای یک مربی فرصت ایجاد میکند تا به حرفهاش در این باشگاه ادامه دهد، کسب موفقیت است؛ یک اهرم قطعی و قابل اتکا که هنوز سرمربی استقلال به آن دست نیافته است.
فرهاد مجیدی که به نظر میرسد قدری نسبت به گذشته خود باتجربهتر شده بر اساس چه معیار فنی و کارنامهای خود را مربی قطعی فصل بعد میداند در حالی که هنوز سرنوشت استقلال در دو جام حذفی و لیگ مشخص نیست؟ آیا مجیدی باور دارد که اگر در لیگ و
جام حذفی به جامی نرسد، مدیران آتی استقلال باز هم به او زمان برای مربیگری در این باشگاه خواهند داد؟ شاید فرهاد تصور میکند صعود از
مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا ملاک قرار خواهد گرفت؟!
حال حتی اگر فرض را بر این بگیریم که مجیدی با وجود دست نیافتن به جام قهرمانی همچنان سرمربی استقلال باشد و از سوی مدیران کنونی رأی اعتماد بگیرد و استقلال بر اساس لیست او آماده فصل بعد شود، چه تضمینی وجود دارد که مدیران آینده به واسطه برجا ماندن یک کارنامه نسبی، همچنان به او اعتماد کنند؟
با توجه به اینکه مدیریت
باشگاه استقلال با تغییراتی که در بدنه
دولت به وجود خواهد آمد، به طور قطع تغییر خواهد کرد، مجیدی باید با یک کارنامه حداقلی به فصل بعد چشم بدوزد و دست کم صاحب جام حذفی باشد تا بهانه را از دست مدیران آتی استقلال بگیرد وگرنه تصمیمگیران آینده استقلال که قطعاً با رویکرد از بین بردن ناکامیهای 8 ساله گام به این باشگاه خواهند گذاشت، یک مربی ناکام و نه چندان موفق را برای سپردن امور فنی این باشگاه آن هم برای یک زمان نسبتاً طولانی برنمیتابند.
به
فرهاد مجیدی باید نسبت به نوع دیدگاهش به آینده کاریاش در استقلال هشدار داد و او را از خیالبافی دور کرد. فرهاد باید دریابد که با این روند پر فراز و نشیب نمیتواند شانس زیادی برای ادامه فعالیت روی نیمکت مربیگری استقلال داشته باشد و باید در همین زمان باقی مانده نتایجی را به دست آورد که بهانه را از دست مدیران آینده استقلال بگیرد.
چه بسا مجیدی با ناکامی در لیگ و جام حذفی از سوی همین هواداران استقلال که او را این روزها میستایند مورد نقد قرار گیرد؟ آیا هیچ تضمینی وجود دارد که همین حامیان ظاهری فرهاد را بعد از ناکامیهای احتمالی در لیگ و جام حذفی همچنان حمایت کنند؟
آیا ناصر حجازی، منصور پورحیدری و حتی امیر قلعهنویی در اوج محبوبیت با کسب نتایج نامناسب با همین انتقادها مواجه نشدند؟ آیا همین هواداران نبودند که افکار فکری را تحمل نکردند و اسباب خروجش را فراهم کردند؟ نمونههای بسیاری در تاریخ استقلال وجود دارد.
مربیگری در استقلال شوخیبردار نیست و هرقدر هم که اشاره به مشکلات ریشهای این باشگاه بتواند پلی برای عبور مجیدی از
مشکلات فعلی پدید آورد اما آنچه جایگاه او را در استقلال سفت و محکم خواهد کرد نتیجه است.
استقلال به واقع به گزینهای نیاز دارد که بتواند در سالهای آتی که بیتردید شیوه مدیریت استقلال با ظهور دولت جدید دستخوش تغییرات بسیار خواهد شد، به او برای سالیان متمادی اعتماد کند. یک مربی کاربلد که از پس قهرمانیهای متعدد در لیگ برآید.
مسأله امروز استقلال حتی رسیدن به یک قهرمانی دیگر در لیگ نیست. استقلال به دنبال قهرمانیهای متعدد رقیب سنتیاش یک عقبماندگی چهار یا پنجساله را تجربه میکند که تنها حضور یک مربی آگاه و سرد و گرم چشیده است که میتواند این پسرفت تاریخی را جبران کند. حال شاید فرهاد مجیدی بتواند تصویر یک منجی را پیش روی هواداران استقلال پدید آورد و استقلال را به اوج برساند اما حداقل که نتایج او با یکی از بهترین تیمهای 10 سال اخیر در ماههای اخیر چیز دیگری را پیشرویمان قرار میدهد.
البته برای ساختن فضای تازه فرصت کافی پیشروی سرمربی استقلال وجود دارد. حتی میشود به جام لیگ هم رسید. آیا سرمربی استقلال از پس این پروژه عظیم برخواهد آمد؟