لزوم برخورد با رسانه‌های باج گیر و مداخله گر ورزشی

نادر دارستانی؛ آن چه که برای جامعه واقعا جای تاسف بسیار دارد، به سوء استفاده ی برخی رسانه‌ها در ورزش و نقش تخریب کننده و تهدید آمیز آنها در تعیین و یا عزل یک مربی و یا فراهم ساختن شرایط برای جابجایی بالا جبار و تحمیلی بازیکنان از تیمی به تیم دیگر است.

عوامل رسانه‌ای و دفاتر خبری و اطلاعات رسانی، نبایستی به عنوان عواملی که باید زبان گویای مردم مظلوم، محروم و البته محق نسبت به حق هستند، از در ناحق و ظلم و ستم در بیایند با رانت اطلاعاتی و قدرت رسانه‌ای، شروع به جنجال و هیاهو، هوچی گری، تبلیغات شود و بلوا کنند و با دروغ پردازی یا بزرگ نمایی ضعف ها و خطاهایی که ممکن است هر کسی به آنها مرتکب شود، با آگراندیسمان روابط ورزشی و اجتماعی، شایعه پراکنی و رفتارهایی از این دست با شخص یا اشخاصی را که در برخی موارد در ورزش مسئولیت هایی دارند مورد تهدید و آزار قرار داده، با تهدید به افشارگری و یا تخریب شخصیت از آنها باج خود میکنند و موجب شوند که یک مربی خوب، با ارزش و زحمت کش زیر ضربات فشار و تهدید کار خود را در یک تیم مورد علاقه اش از دست بدهد و به تیم دیگر نقل مکان کند و یا برعکس یک مربی که کفایت و لیاقت و شایستگی یک تیم برجسته و خوب ورزشی را ندارد، اما با اعمال نفوذ، راه انداختن یک جریان خبری رسانه ای و سایر ترفندهای رسانه ای، این تیم را از لحاظ مربی گری،کچ کردن، بر عهده می گیرد، در حالی که اصولا توانایی به آمادگی رساندن و بالا بردن چنین تیمی را ندارد، همچنین مکن است بازیکن یا تعدادی در یک برنامه ریزی رسانه ای از سوی رسانه هایی که به باج گیری عبادت کرده اند، از تیمی به تیم دیگر انتقال داده شوند و یا بر عکس نتوانند به تیم های مورد نظر خود بروند.

این شرایط به ما می گوید که اگر اداره ای قوی برای مقابله با رسانه های باج گیر وجود نداشته باشد و اگر چنین رسانه هایی شناسایی و رسوا نشوند، زمینه هایی را فراهم خواهد ساخت تا دیگر رسانه ها نیز به این کار مبادرت ورزند و هر یک به اندازه ی توانایی و نفوذ خود؛ فرهنگ خطرناک باج گیری را توسعه و اشاعه دهند.

باج‌گیری و زورگویی و تخریب شخصیت توسط رسانه‌های باج‌گیر؛ به عنوان یک فرهنگ فساد برانگیز باید از نظر روان شناختی، جامعه شناسی و آسیب شناسی اجتماعی در فضاهای ورزشی، مورد توجه نویسندگان و پژوهشگران قرار گیرد و به سادگی از کنار چنین مساله ای نگذرد.