هدیهاش برای تولد یک رفیق باستانی کمی هورا بود و یک جمله عاشقانه. غزال تیزپا متعلق به نسلی است که معنای تار سبیل و نان و نمک را خوب میفهمید. او این روزها در هرم گرمای مشهد، خاطرات شیرین گذشته را مرور میکند و در قامت یک نقاد، فوتبال برزخی سرزمینش را زیر ذرهبین قرار میدهد. خداداد در آدینهای آرام و بیهیاهو، بی سنج و دهل بر طبلهای واقعیت کوبید و تنور یک مصاحبه ظهرگاهی را داغ کرد. گپ حماسهساز ملبورن با همشهری ورزشی پیش روی شماست.
پایینترین نمره. غیر از پرسپولیس که راحت جام گرفت، بقیه تیمها حرف چندانی برای گفتن نداشتند. سپاهان، ذوب، تراکتور، سایپا و فولاد هیچ کدامشان شرایط خوبی نداشتند. البته از فوتبال آماتور ایران بیشتر از این انتظار نداشته باشید.
در شعار شاید اما در عمل نه. در ایران به جز گسترش فولاد ما تیم حرفهای دیگری نداریم. تیمهایی که به نان شب محتاجند هزار سال دیگر حرفهای نخواهند شد. فوتبال حرفهای در دنیا با درآمدزایی، حق پخش تلویزیونی، زمین باکیفیت، اسپانسر ششدانگ و خیلی چیزهای دیگر گره خورده است. من معتقدم آقایان مسئول در وزارت ورزش و فدراسیون باید رسما اعلام کنند فوتبال ورشکسته ایران دولتی است و هیچ صنمی با اصل ٤٤ ندارد. لیگی که به اندازه لیگ هند هم اعتبار و عزت ندارد چارهاش دولتی شدن و بازگشت به عقب است.
لیگ ما در خوشبینانهترین حالت در حد لیگ پاکستان و عراق است. اینجا تازه با پیامک میخواهند آبی و قرمز را زنده نگه دارند و به داد تراکتور برسند. ما انگشت کوچک امارات و کویت هم نمیشویم. من اهل لاپوشانی نیستم و حرفم را رک میزنم. بگذار بعضیها بدشان بیاید. درد را باید گفت.
قراردادی که پول نشود را باید در کوزه گذاشت. به جرات میگویم 70 درصد بازیکنان ما نمیتوانند حقشان را از باشگاهها بگیرند. در همین فوتبال حاضری خور امارات، توی برگه قرارداد بازیکن قید میکنند چه روزی و چه ساعتی پولش را از باشگاه میگیرد. من اصلا حرف بوندسلیگا را نمیزنم و بغل گوشمان را با خودمان مقایسه میکنم. در آلمان و امارات تمام پول خداداد را دادند اما در کشورش پولش را خوردند و یک پارچ آب یخ هم رویش. سرت را درد نیاورم اینجا مدیران باشگاهها برای دو روز صدارت مدام بمب میترکانند اما در روز موعود پنجزار دست بازیکن نمیدهند. فوتبالیست ما اگر نصف قراردادش را هم بگیرد،کلاهش را پرت میکند هوا. بگذرید از چند استثنا مثل رحمتی یا سید جلال که تا قران آخر پولشان را میگیرند و بازی میکنند.
این اتفاقات را بگذارید به حساب استعداد بازیکنانی که در بدترین شرایط گلیم تیمشان را از آب بیرون میکشند. استعداد را که از فوتبال ایران فاکتور بگیرید، چیزی باقی نمیماند. خوش خیالی است اگر بخواهیم تشکیلات العین و لخویا را با دفتر و دستک استقلال و پرسپولیس در یک کفه ترازو بگذاریم.
در جشن تولدش که نبودم هیچ، شرمنده شدم و نتوانستم در جشن عروسی دخترش نگار شرکت کنم. احمد یکی است و محال است مثل او متولد شود. باید کنارش بازی کرده باشی تا معنی واقعی کوه را بفهمی. امثال احمد، کریم باقری، علی کریمی و دایی دیگر در این فوتبال ظهور نخواهند کرد. از قول من بنویسید عقاب آسیا تولدت مبارک.