مثلا «پرستارهترین تیم امید تاریخ ایران» عبارتی است که همیشه بعد از حذف تیم امید کشورمان از چارچوب مسابقات مقدماتی المپیک مطرح میشود. یعنی هر وقت تیم امید ما از راهیابی به المپیک محروم ماند، همه منتقدان گفتند این پرامیدترین تیم امید بود که اوت شد. این گزاره هم در مورد تیم کوردس آلمانی مطرح شد، هم در مورد تیم محمد مایلیکهن و هم در مورد تیمهای منصوریان و خاکپور! هر کسی که با تیم امید از راهیابی به مسابقات المپیک محروم ماند، همه به سرعت اسم ستارههای آن تیم را شمردند و گفتند این پرستارهترین تیم امید تاریخ ایران بوده است. خوبیاش هم این است که این جمله، جملات مشابه قبلی را نقض نمیکند!
یکی دیگر از این قبیل گزارههای کلیشهای فوتبال ایران اما عبارت «ضعیفترین کرهجنوبی تاریخ» است. یعنی 20سال است ما داریم یک ضرب این اصطلاح را میشنویم. در جامملتهای2000آسیا که با جلال طالبی به آنها باختیم منتقدان گفتند این ضعیفترین کره تاریخ بود و بعدها عینا همین عبارت برای کرهای که ایران را با امیر قلعهنویی و افشین قطبی شکست داد، تکرار شد. الان هم که ما در دو بازی چهار امتیاز از کره گرفتهایم و آنها را در زمین خودشان از کسب پیروزی عاجز گذاشتهایم، باز یکسری از دوستان، منتقدان و پیشکسوتان همان جمله قدیمی را تکرار میکنند و میگویند این «ضعیفترین کره تاریخ» بود اما آیا واقعا این انصاف است؟ تیمی که این همه لژیونر در بالاترین سطح فوتبال اروپا دارد، چطور میتواند ضعیف و دست و پا بسته باشد؟ آیا امروز نباید کمی هم به تیم ملی ایران احترام بگذاریم و این فرض را در نظر بگیریم که شاید توانایی و مهارت بالای بازیکنان کشورمان مانع از موفقیت حریف چشمبادامی شده است؟ البته شاید بتوان از تدافعی بودن بیش از حد سبک بازی تیم ملی ایران به ویژه در همین مسابقه آخر انتقاد کرد، اما اینکه بخواهیم قدرت تیم حریف را کتمان کنیم، زیاد هم جالب نیست.