آبیها در حالی موفق به ثبت این نتیجه شدند که از آمادگی آرمانی به خاطر شرایط خاصی که داشتند به دور بودند و کمتر کسی فکر میکرد که فرهاد مجیدی بتواند این مانع سخت را با موفقیت پشت سر بگذارد. به هرحال انتظار از تیمهایی مثل استقلال که هواداران بیشماری دارند همیشه بالاست و هواداران در هر شرایطی برد و موفقیت میخواهند.
به همین دلیل وقتی فرهاد مجیدی به عنوان سرمربی تیم انتخاب شد هدف اصلی و مهم خود را خوشحالی هواداران بیان میکند و ادامه میدهد برای موفقیت استقلال با کسی شوخی ندارد و اگر احساس کند در مسیر موفقیت استقلال بازیکنی همگام و همراه نیست بدون تردید او را کنار میگذارد.
شنیدن این حرفها از زبان فرهاد مجیدی باعث میشود که هوادار به آیندهی استقلال امیدوارانهتر نگاه کند و مطمئن باشد که فرهاد مجیدی برای اعتلای نام استقلال گزینهای مناسب است. شاید اگر کسی غیر از فرهاد جانشین استراماچونی شده بود آبیپوشان موفق به کسب این نتایج خوب حداقل در این دو بازی سخت و سرنوشت ساز نمیشدند، اما انگیزه و و کاریزمای فرهاد آنقدر تاثیرگذار بود که از تیم بی انگیزه و سرخوردهی استقلال یک مدعی تمام عیار بسازد و الریان مغرور و قدرتمند را در دوحه با خاک یکسان کند.
غرض از نوشتن این مطلب بیشتر برای متوجه کردن مدیران باشگاه به اهمیت کار و وظیفهای است که در قبال استقلال دارند متاسفانه واقعیتی که وجود دارد و قابل کتمان نیست نوع و کیفیت مدیریت استقلال چندان باب میل هواداران استقلال نیست این دوستان با وجود اینکه به خوبی از اهمیت بالای استقلال در فوتبال ایران آگاهند اما بعضاً جوری وانمود میکنند که انگار با تیمی معمولی روبرو هستند. بدون تعارف به مدیران استقلال متذکر میشویم که نباید در باد بردهای به دست آمده با سرمربیگری فرهاد مجیدی بخوابند و به نوعی همه چیز را تمام شده تلقی کنند. مدیران استقلال باید بدانند با کسب این نتایج مسئولیت آنها به مراتب سختتر هم شده است. حفظ این روند و ادامهی آن مسئلهای نیست که به سادگی با آن برخورد شود. در اطراف استقلال مشکلاتی وجود دارد که حتماً در اسرع وقت حل و فصل شود.
نداشتن زمین تمرین مناسب، پرداخت دستمزدها در موعد مقرر که متاسفانه مدیران باشگاه در این زمینه کوتاهیهای زیادی انجام دادهاند، تقویت تیم در برخی از خطوط تا فاصلهی نفرات اصلی و نیمکتنشین کم و کمتر شود، تعیین راهبرد و تدوین یک برنامهی منسجم برای موفقیت استقلال در طول فصل از مشکلاتی است که در حال حاضر استقلال با آنها دست به گریبان است و به نوعی دغدغهی آنها ذهن و فکر کادر فنی به ویژه فرهاد مجیدی را درگیر کرده است.
البته مشکلاتی که به آنها اشاره شد مشکلاتی هستند که به چشم میآیند و این در حالی است که برخی از مشکلات آبیها ساختاری هستند و حل کردن آنها نیازمند دقت و توجه بیشتری از سوی مدیران باشگاه است.
یکی از مشکلاتی که استقلال را اذیت میکند درگیر شدن سرمربی تیم به امور اجرایی و مدیریتی تیم تحت رهبریش است به عنوان مثال وقتی مدیران باشگاه از انجام تعهدات مالی خود غافل میشوند و بازیکنان به این موضوع عکسالعمل نشان میدهند ناخودآگاه سرمربی تیم به عنوان واسطهی حل و فصل کردن این معضل وارد عمل شده و دغدغهی حل این موضوع تمرکز او را بهم میریزد سرمربی تیم حق دارد تیمی در اختیار داشته باشد که بازیکنان آن تیم تنها به تمرین و ارائه بازیهای خوب فکر کنند، استقلال بارها از این سمت ضربه خورده و در بزنگاه های حساس امتیازات مهمی از دست داده است. فردی که به عنوان مدیرعامل یا عضو هیئت مدیره به استقلال میآید باید بداند به کجا و برای چه چیزی آمده است. دوران انجام وظایف به صورت باری به هر جهت تمام شده است. امروزه با کثرت رسانهها و مطبوعات مدیران ورزشی و فوتبالی زیر ذرهبین نقد و بررسی قرار دارند و فرار به جلو با عناوین پوپولیستی و عوامفریبانه کار راحتی نیست. با توجه به این موضوع از مدیران استقلال سوال میکنیم: آیا زمان آن نرسیده که فارغ از هرگونه جهت گیری و فرافکنی با یک اقدام اصولی و اساسی مسائل مالی را به سرانجامی مطلوب برسانند؟ اگر قرار است پرداخت پول دیاباتهها و میلیچها و حتی بازیکنان داخلی در زمان قهر و ترک تیم از سوی این افراد پرداخت شود چرا از همین حالا آماده نمی شود تا لااقل استقلال از یک سوراخ بارها گزیده نشود و تن و بدن هواداران نگون بخت استقلال به لرزه بیفتد که قرار است چه بلایی دوباره سر استقلال نازل شود.
مدیریت صحیح و درست که بر پایهی منطق و استدلال باشد در مجموعهای مانند استقلال مهم و حیاتی است. آیا رواست که از سمت کسی که برای کمک به استقلال آمده حاشیه سازی صورت گیرد؟ هواداران استقلال چیزی زیادی از مدیران باشگاه نمیخواهند، انجام وظایف قانونی با توجه به وجدان کاری که فرد برای خود قائل است تنها انتظاری است که هوادار عاشق استقلال از مدیریت باشگاه انتظار دارد.
تعیین سخنگو برای وحدت رویه
موضوع مهمی که نباید از آن غافل شد تعیین یک سخنگو مطمئن و امین برای استقلال است. کسی که بتواند اخبار و اطلاعات مربوط به باشگاه را به صورت درست و صحیح به اطلاع هواداران و رسانهها برساند. در حال حاضر در باشگاه ناهماهنگیها و دوگانگیهایی وجود دارد که در ذوق میزند. متلکها و طعنههایی که مدیران و عوامل اجرایی باشگاه در رسانهها به هم میپرانند نشان دهندهی اینست که هماهنگی و هارمونی وجود ندارد. اصلا خوب نیست که تمرکز مدیریت کلان استقلال صرف حل و فصل مشکلاتی شود که شهوت دیده شدن برخی از افراد آن را به وجود آورده است.
مخلص کلام اینکه مدیران باشگاه استقلال با تمام وجود مراقب استقلال باشند. استقلال به همهی هواداران و دوستدارانش تعلق دارد همانهایی که قلبشان به عشق این آبی دوستداشتنی میتپد، هوادارانی که با بردهای استقلال میخندند و با شکستهای آن اشک میریزند اما هیچگاه پشت تیم خود را خالی نمیکنند. استقلال جزیی از زندگی آنها شده و پشت کردن به آن کاری سخت و دشوار است.