حسام نیک پی/ بعد از گذشت تنها یک هفته از فوت منصور پورحیدری متاسفانه در مراسم هفتم این بزرگ مرد کسی از اعضای استقلال و دوستان مدیریت و بازیکنان لابد متعصب این تیم حضور نداشت.
این اتفاق در شرایطی رخداد که تیم استقلال در روزجمه نه بازی تدارکاتی داشت و نه تمریناتی برای آماده سازی و نه هیچ عذر و بهانه ای برای این دهن کجی بسیار تاسف اور.
دوستانی که بعد از فوت منصورخان داعیه استقلالی بودن و تعصب سر می دادند و خودرا عزادار پدر آبی ها می دانستند به راحتی اب خوردن و به رسم نامردی های زمانه کثیف در کمتر از یک هفته بعد از رفتن همیشگی منصورخان درس خود را به خوبی یاد گرفته بودند و این درس چیزی نبود جز اینکه آقای پورحیدری پدر همیشگی استقلال عشق و علاقه و عرق به پیراهن را از شما یاد نگرفته ایم و تنها چیزی که برایمان مهم هست پول است و لاغیر.
با این وجود، همین یک اتفاق روز هفتم نشان داد بسیاری از آن مطالب صرفا از این گوش داخل و از آن گوش خارج شدهاند! مردی که پایبندیاش به استقلال این تیم را از خطر مرگ نجات داده، خیلی زودتر از آنچه تصور میشد تنها ماند تا وارثانش در باشگاه، سراغ اسپانسرهای غیررسمی بروند و به شفیعزادهها سرسلامتی بدهند. آیا از این تلختر هم ممکن است؟
کاش استقلالیها جمعه را خواب مانده بودند، کاش اصلا تمرین داشتند و به این بهانه سر مزار نمیرفتند، کاش خودشان را به بیتفاوتی میزدند و در مورد غیبتشان توضیح نمیدادند... هر کدام از اینها میتوانست خیلی بهتر باشد از آنچه گفتند و راهی که به نسل جدید نشان دادند؛ اینکه لابد پدر مرد، اسپانسر را بچسبید!
بله متاسفانه در این دوره زمانه عشق و علاقه واقعی و قلبی به پیراهن که هیچ حتی کمی معرفت هم عنصری کمیاب است و به زحمت می توان آن را پیدا کرد و باید از این فوتبال درهم و برهم به ظاهر حرفای فغان سر داد که حتی حرمت پدر عاشق هم نگه داشته نمی شود.
حیف و صد حیف برای مردان پول دوست و فراموشکار فوتبال ایران!