به گزارش فرتاک ورزشی، در مورد میثم فردوسی همین بس، ای کاش بشود، دست از این دیوار سیم خارداری کشید، همین قشری که توی کوچه پس کوچه های از یک شهر کوچک گاهی برای همیشه مدفون می شوند، و با خاطراتی ترک خورده عمر را سپری می کنند، اما شاید از هر ده تای آنها یکی مثل فردوسی توی زمین قلدر بودنش، در خدمت تیم بودن، را به عرصه ظهور می گذارد، مثل همین خط تکراری فقط می توان بارها این مهم را تکرار کرد، دست را گاهی می گیریم تا کتف بیرون بیاید، اما می شود، دستی را گرفت، و از دیدار هر باره اش لذت برد، از آنچه داشته خود می دانیم، یکی مثل میثم فردوسی، که شاید همین طور چراغ خاموش ما را توی فرداهایش با بر تن کردن پیراهن تیمهای کهکشانی مسخ خود کند.
میثم فردوسی، نمونه بارز همان فوتبالی است که طلب صیاد می کند، تا در تورش صید شود.
نویسنده: "عماد واسع"