تاریخ انتشار: 1397/08/04 16:17
یادداشتی از زهره فلاح زاده؛
کد خبر: 124638

اختصاصی/ در ستایش ناصرحجازی؛ من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی ولی..

ناصرحجازی را باید فراتر از رنگ آبی و هواداران میلیونی اش نگاه کرد، او ستاره ای بود برای تمام فصول، مردی دوست داشتنی و غیرقابل فراموشی .
اختصاصی/ در  ستایش ناصرحجازی؛ من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی ولی..

اسمش ناصر بود...

وقتی نام ناصر بر زبان ها جاری می شود، ناخودآگاه چهره ناصر خان حجازی در ذهن ها نقش می بندد.

همیشه با خود می گویم چرا حجازی؟ چرا ابراهیمی و محمدخانی نه ؟ چرا...

چرا او متفاوت تر از هر ناصر و غیر و ذالکی بود؟

خاطراتش را مرور می کنم.. خاطرات تلخی که ناصر بزرگمرد ایران به آنچه که حقش بود نرسید...

"اولین بازی رسمی در تیم ملی"

حجازی تنها با ۱۹ سال سن اولین بازی رسمی خود را در شهریورماه سال ۱۳۴۸  مقابل تیم ملی پاکستان با مربی گری رایکوف انجام داد. بازی ای که با نتیجه ۴ بر ۲ به سود ایران به پایان رسید. رایکوف در بازی دوم مقابل ترکیه هم به گلر جوانش اعتماد کرد اما این بار آفتاب بر قفسه توری ناصرِ جوان ایران نتابید، ابرهای سیاه جلوی دیدگان او را گرفتند تا در همان نیمه اول، تیم او ۴ گل دریافت کند. همین روز ابری حجازی کافی بود تا منتقدانِ عجول آن روزها خیلی زود او را مورد شماتت و تمسخر قرار دهند. تا جایی که کیهان ورزشی با قلمی تند در وصف و رایکوف نوشت: مربی خارجی اگر ارسطو هم باشد هرگز نمی‌تواند ما را بشناسد… باید تیم فاتح آسیا حفظ می‌شد و باید فرزامی و یاوری و ظلی و طالبی را  می‌آوردند نه این چند بچهٔ بی‌تجربه را"

نقاد این نوشته را نمی دانم کیست و آیا در قید حیات است یا نه؟

اما شکی در آن ندارم که او خیلی زود از گفته خود پشیمان شده است!

چون ناصر در طول سال هایی که درون دروازه تیم ملی ایستاد، افتخارات متعددی را کسب کرد افتخاری همچون دو قهرمانی و یک مقام سومی در جام ملت های آسیا، یک طلای بازی های آسیایی... افتخاری که نصیب هر گلری نمی شود...

"خاطره تلخ در تیم ملی؛ممنوعیت استفاده از گلر بالای ۲۹ سال"

اما آن قانون لعنتی...

۲۹ سالگی شاید برای یک مهاجم و یا یک هافبک سنی باشد که کم کم باید به این فکر باشند کفش های خود را آویزان کنند و بروند گوشه خانه اتراق کنند اما برای یک گلر ‌، این سن، سنِ اعتماد، شکوفایی و پختگی‌ست. ناصری که در تیم جا افتاده بود به یکباره با قانونی که استفاده از گلر بالای ۲۹ سال را ممنوع اعلام کردند، از تیم کنار گذاشته شد. ناصری که می توانست سال ها دروازه ایران را بیمه کنند اما...

خیلی ها می گویند او در تیم ملی به حقش نرسید...

"صادر نکردن ITC برای باشگاه منچستر"

مدتی پس از جام جهانی ۱۹۷۸ با تیم منچستر یونایتد تمرین کرد. شانس در خانه او را زده بود و چه بهتر به اولین گلری مبدل شود که لژیونر می شود. آن هم برای تیم پرآوازه ای همچون منچستر یونایتد!

اما باز هم حق به حقدار نرسید و فدراسیون ایران ITC او را برای پیوستن به تیم انگلیسی صادر نکرد

 

"سال ۸۶ و برگشت به استقلال "

ناصر حجازی که سال های دور استقلال را نائب قهرمان باشگاه های آسیا و قهرمان لیگ آزادگان کرده بود، سال ۸۶ با بازگشت علی فتح الله زاده به استقلال، سرمربی این تیم شد. اما این بار روزگار با او غریبه بود. شرایط وفق مراد ناصر نبود. تیم امتیازات زیادی را از دست داد و روی سکوها هم خبری از تشویق ناصر حجازی نبود. روز به روز، ساعت به ساعت شرایط استقلال بحرانی تر می شد و جو سنگینی علیه ناصر به راه افتاده بود. دیگر هوادار او را به عنوان اسطوره نمی نگریست. تا جایی که ناصر رفت. ناصر رفت از استقلال تا بیش از این بزرگیش را زیر سؤال نبرند. رفت تا استقلال بدون او بلکه نتیجه بگیرد.

فیروز کریمی را جایگزین حجازی کردند اما با آمدن کریمی هیچ تغییری حاصل نشد و تیم در رده سیزدهم لیگ قرار گرفت.

این ها تنها بخشی از خاطراتی است که ناصرِ فوتبال ما در دوران حضورش به آنچه حقش بود، نرسید.

ناصر رفت اما بزرگیش، رو راستیش، منش و کردارش هیچوقت از ذهن هیچ هواداری پاک نخواهد شد و بی جهت نیست پس از ۷ سال نبودنش او را لایق برترین دروازه تاریخ جام ملت های آسیا می دانند.

شاید این کمترین حق حجازی در فوتبال ما بود که بعد از رفتنش به او رسید....

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://fartakvarzeshi.com/d/3nw7wx

اخبار مرتبط



آخرین اخبار


اختصاصی/ آیا دوران حجازی و رشیدی مجددا در استقلال درحال رقم خوردن است؟
یادداشتی از امین یزدانی؛