درست به همین دلیل است که خیلی ناگهانی و بدون حتی یک خط مقدمه و زمزمه، خبر سرمربیگری او در باشگاه سپیدرود رشت منتشر شد. این در حالی است که به نظر میرسید بعد از تغییر مالکیت باشگاه نفت و با توجه به بدون سرمربی بودن آنها، ممکن بود راه کریمی برای بازگشت به این تیم باز شود، اما جادوگر بار دیگر با انتخابش همه را شگفتزده کرد. به این ترتیب از حالا به بعد او سرمربی تیم قدیمی، ریشهدار و بسیار محبوب خطه گیلان خواهد بود که یک چالش بزرگ در آغاز راه مربیگری آقای شماره هشت محسوب میشود. کریمی را همه جای ایران دوست دارند و رشت یکی از شهرهایی است که این علاقه در آن به بالاترین شکل ممکن نمود دارد. هر بار که کریمی به رشت رفته، بیشترین استقبال از او به عمل آمده که این موضوع بیارتباط با اصالت گیلانی جادوگر نیست. با این همه اما همه چیز همینقدر ساده و خوشایند نیست. در حقیقت نگاهی به جزییات نشان میدهد کریمی انتخاب بسیار خطرناکی با ریسک بالا انجام داده و ممکن است به دلایل مختلف زورش برای بلند کردن این بار کفاف ندهد.
فرقش با نفت چیست؟
بعد از انتشار خبر حضور کریمی روی نیمکت سپیدرود، نخستین پرسشی که به سرعت به ذهن متبادر میشود این است که تیم شمالی از نظر ساختار، تشکیلات و امکانات چه فرقی با نفت تهران دارد؟ اگر به ماجراهای چند ماه گذشته رجوع کنیم، در خواهیم یافت که جرقه اختلاف نظر جنجالی کریمی با مالک پیشین باشگاه نفت تهران بر سر مسایل مالی و امکانات سختافزاری زده شد. در واقع کریمی به این دلیل از جهانیان شاکی بود که او نمیتواند خواستههای بازیکنان و کادرفنی را فراهم کند. اولین مصاحبه گلایهآمیز جادوگر علیه جهانیان زمانی انجام شد که او گفت: «فقط اسم مالک نفت تغییر کرده و ما در شیوه اداره باشگاه، تغییری نمیبینیم. چیزهایی که تا الان میخواهیم انجام نشده و باید تا دیر نشده شرایط بازی و اردوها را برای ما مهیا کنند تا تیم به کارش ادامه دهد. آن زمان 10درصد از مبلغ قرارداد اعضای تیم را پرداخت کردند و اکنون نیز 10درصد را دادند.»
این مصاحبه که آغاز جدایی جنجالی دو طرف از هم بود، با محوریت مسایل و ضعفهایی انجام شده که تکتکشان میتواند در سپیدرود هم وجود داشته باشد. باشگاه رشتی امسال با معضلات شدید مالی، مالکیتی و مدیریتی دست به گریبان بوده و بازیکنان به دفعات از عدم وصول مطالباتشان شکایت کردهاند. بنابراین روشن نیست کریمی که در نفت این مسایل را تحمل نمیکرد، حالا در رشت قرار است چطور با این داستانها کنار بیاید؟
معمای مالک جدید
طبیعتا علی کریمی با نظر جواد تنزاده، مالک جدید باشگاه سپیدرود رشت سرمربی این تیم شده است. این عین همان داستانی است که در نفت برای او رخ داد و جهانیان بعد از خرید امتیاز نفت و نظرسنجی از بازیکنان در رستوران(!) جادوگر را به عنوان سرمربی جدید تیم برگزید. بعدا اما مشخص شد آب کریمی با این مالک در یک جوی نمیرود و آنها اختلاف سلیقههای جدی با هم دارند. حالا سوال اینجاست که چه تضمینی وجود دارد عین همان ماجرا در رشت هم تکرار نشود؟ آیا کریمی این بار از مالک شناخت دقیق دارد یا باز چشمبسته به او «اوکی» داده؟ طبیعی است که برای هر مالک و مدیر ماجراجویی کار با علی کریمی جذاب باشد، اما از نگاه علی کریمی این جذابیت تنها در صورت فراهم بودن شرایط قابل لمس است. تازه در سپیدرود کریمی یک مشکل دیگر هم دارد. دیروز خریدار پیشین باشگاه در مصاحبهای مدعی شد انتخاب جادوگر به عنوان سرمربی غیرقانونی است. کیومرث بیات گفته: «طبق صورتجلسهای که تنزاده (مالک جدید باشگاه سپیدرود) در اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان امضا کرده، من مدیرعامل بلاعزل باشگاه سپیدرود هستم. طبق این صورتجلسه، انتخاب علی کریمی به عنوان سرمربی جدید غیر قانونی است، چون همه جای دنیا مدیرعامل سرمربی را انتخاب میکند، نه مالک. ضمن اینکه هنوز 20 درصد سهام باشگاه سپیدرود به نام من است. تنزاده فوتبالی نیست و متاسفانه افراد مغرض دور او را گرفتهاند. کجای دنیا مربی که نتیجه میگیرد را برکنار میکنند! من علی کریمی را دوست دارم، اما روانخواه در دو بازی سه امتیاز گرفته، یعنی یکونیم امتیاز در هر بازی. آیا اخراج چنین مربی اخلاقی است؟»
چالش فنی
مسایل فنی هم در رشت برای علی کریمی بسیار مهم است. رشتیها به کریمی علاقمند هستند اما قطعا تیمشان را بیشتر از او دوست دارند. آنها در حال حاضر فقط سه رده تا انتهای جدول فاصله دارند و تنها سه امتیاز بیشتر از تیم قعرنشین کسب کردهاند. بنابراین خُلق مردم تنگ و صبرشان اندک است. آنها هفته گذشته در دومین تجربه سرمربیگری امیدرضا روانخواه که با یک برد و یک باخت همراه بود، علیه او شعار دادند. بنابراین کریمی کمتجربه کار بسیار سختی برای نگه داشتن سپیدرود در لیگ برتر دارد. با این همه تصور کنید جادوگر این شغل را تا هفته پایانی در اختیار داشته باشد و درست در هفته سیام برای بقا در تهران به مصاف پرسپولیس و برانکو برود. چه شود...!