ذوبآهن- پرسپولیس را دیدیم! اشتیاق واقعگرایانه علیرضا منصوریان را و صبورى بیش از اندازه و حوصله پایانناپذیر برانکو را هم! پرسپولیس را در روزهاى سختش باز هم خواهیم دید. برابر سپاهان و برابر پارس جنوبى جم و بعد پدیده! عجب دورى!
برانکو، هنوز وفادار است به اصول فوتبال کرواتها! برانکو، هنوز و تا پایان دوره مفیدش، مردى است دانشمحور و علمسالار که بازیکن مورد نظرش را «قُر» نمىزند بلکه، او را مىسازد تا بازى مطلوب تیمش را، در واقع استخراج کند!
برانکو از همه بهتر و از همه بیشتر قدر و بهاى بازیکنان خود را مىشناسد و در عین حال به خاطر نبودن- مصدومیت یا محرومیت- هیچ بازیکنى زانوى غم در بغل نمىگیرد و کاسه چهکنم را دور نمىچرخاند!
آرى، کار پرسپولیس سخت است! برگزارى سه بازى پىدرپى برابر ذوبآهن، سپاهان و پارس جنوبى جم، خیلى هم سخت است ولى برانکو، شادى و هیجان یک مرد نوخاسته را بروز مىدهد! برانکو براى علیپور و براى منشا، حسابى خواب دیده است! برانکو براى نعمتى و نوراللهى و سروش رفیعى و مهدى ترابى و مهدى شیرى هم نقشههاى دور و دراز دارد! برانکو براى خراب کردن تیمهاى دیگران- مثلاً پدیده- یار نمىگیرد!
برانکو سوار اسب مراد
ذوبآهن و قوز بالاى قوز
مسئله پرسپولیس که روى خط پیروزىهاى قبلى اش افتاده و دوباره به «برد، پشت برد» دست مىیابد، کمترین شباهتى به مشکل ذوبآهن که از اول نیمفصل نخست به هیچ روى تیم سال ٩٦ نشان نداد، ندارد! گل زدنهاى شجاع هم حسابش از گل نزدنهاى سبزپوشان فولادشهرى جداست!
پرسپولیس، یک چندى انگار که خود را گم کرده باشد، از خودش جدا افتاده بود ولى در بازیابى موفق شد! خیلى زود با همان شیوهاى که شاگردان برانکو را شاخص و بازیشان را متمایز کرده، به میدان آمدند! با یقین و باور به خود، روى همان خط سه ساله اخیر!
ذوبآهن، تن به تغییرى داد که ضرورتناپذیر بود و محملى نداشت! نایبقهرمان سال ٩٦، هم تنى چند از یاران خود را از دست داد و هم اصول حرکتى بازى خود را! تیم امیر تبدیل شد به تیم نمازى! از سر تا پاى، جورى دیگر!
پرسپولیس با برانکو، راه را به درستى تشخیص داد تا دچار چاه ویل آزمون و خطا، نشود! ذوبآهن به تغییراتى روى آورد که هیچ ضرورى نمىنمود و فایدهمندى نداشت! برانکو دوباره سوار اسب مراد شد و منصوریان، حالا باید دنبال راهکارى باشد که شاید چاره کار باشد! آیا به این مهم مىرسد یا به «قوز بالاى قوز» دچار مىشود؟ کار ذوب، سخت است!
ورقها، ورق خوردهاند
در جام آزادگان، ورقها در حال ورق خوردن هستند! مس کرمان، انگار که جانش را در تیرى کرد و این تیر را در جامحذفى، نه به سوى سپاهان که به سوى رمق و توان خودش فرستاد! از صدر به زیر آمد، چه به زیر آمدنى!
گلگهر سیرجان، دچار درد و بیمارى مزمن خویش است. اول فصل خوب شروع مىکند سپس کم مىآورد و موقعیت خود را در جدول از دست مىدهد! از این روند معکوس، شاهین بوشهر استفاده کرده است! با فوتبال منظم و مرتبى که خاص محمود فکرى در این چند ساله است!
تختنشینى بوشهرىها در جامحذفى، رقباى جدى هم دارد! مدعىتر از بقیه، فرهاد کاظمى و تیم پاکدشت که اگر صعود کند، ١٥-١٠ هزار تماشاگر ثابت در بازىهاى خانگى خود دارد! یکى هم اکسین کرج که بعد از مدتها «کژ و مژ» زدن، سرانجام راه را از بیراه تمیز داد و با آوردن مجتبى حسینى، تیم درست کردن و خوب بازى کردن را ترجیح خود قرار داد!
در این میان، غم ملوان را هم باید بیشتر از همیشه خورد ولى ناامید نشد! چراکه اصغرزاده، در کار جمع کردن تیم شناسهدار و تشکیل گروهى که بازى با هویتى را تعقیب مىکنند، دارد موفق مىشود!
ملوان مدتها گل مىخورد و گل نمىزد، الان گل مىزند ولى گلهاى درستش، مقبول داوران واقع نمىشود!