به گزارش سرویس فوتبال لیگ برتر فرتاک ورزشی، اتفاقاً این بهترین شروع ممکن براى «منصوریان» بود؛ مثلِ تنظیم باد براى کسى که وقتى جاى مظلومى را مىگرفت با سرى پُر باد، از بالا به استقلال نگاه مىکرد. حالا حتى یکى مثل منصوریان هم توجیه شده که؛ «استقلال جاى دیگرى ست.» براى او که شهوت مربىگرى دارد و پر عطش خود را به داغترین نیمکت لیگِ ایران رساند، این سیلىِ بىهوا لازم بود تا هوش و حواساش بیاد سرِ جاش.
منصوریان قلقِ فوتبال ایرانى را بلد است، بحران را بلد است، بردن را بلد است، فوتبالیست ایرانى را بلد است، استقلالِ توى زمین را بلد است، اما نیمکتِ استقلال را فکر مىکرد بلد است، و همین توهمِ بلدى کار دستش داد.
این نیمکت بیرحم است. اینجا نه آرامش تیم نفت را دارد که حتى در روزهاى بىپولی بىصدا میسوخت، نه حتی امکانات تیم امید را که دستکم از نمدِ دعوای کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال، کلاهی دارد. اینجا استقلال است و جز نام پرافتخار و هوادار هیچ امکانِ متمایز دیگری ندارد. اینکه کى بودی یا چه کردی، با نفت بیستاره ی دو فصل پیش مدعی دو جام بودی، و یا با نفت ورشکسته پارسال بالای جدول، تا جایی کارکرد دارد که حوصلهی سکوها سر نرود.
هوادار امروز فوتبال ایران صدایش بلند است. صدایی که دیگر با عرضِ گردن لیدرها و لیدرسازان فیلتر نمیشود، و راه رسیدن به گوش مخاطب را خودش در همین دنیای به اصطلاح مجازى معین مىکند. برگ برنده ی منصوریان فعلن همین صبوری این روزهای هواداران است که برای قلقگیری منصوریان از نیمکت آبی نفسهای عمیق میکشند.