خبر حیرتانگیز بازگرداندن پرسپولیسیها از اردوی دبی به موضوع اصلی رسانهها تبدیل شد. عدهای بر این باورند که سرمربی تیم ملی با کنار گذاشتن پرسپولیسیهای تیمش خواسته به همه بفهماند که متکی به هیچ بازیکنی نیست و در غیاب بخش مهمی از شاکله اصلی تیمش هم میتواند راهی جام جهانی شود.
تعبیر دیگر این است که سرمربی تیم ملی از موضع ضعف برآمده و بر خلاف همیشه که با اصرارها و یکدندگیها حرفهایش را به کرسی مینشاند، این بار در مقابل جریانی که برانکو ایوانکوویچ و شاید در خفا امیر قلعهنویی- در واقع مدعیان قهرمانی لیگ- علیهاش به راه انداختهاند عقبنشینی کرده است.
نیت کیروش در اخراج ملی پوشان پرسپولیسی تیمش هر چه باشد شاید نتیجه عذابآوری برای تیم ملی به همراه داشته باشد. چه او با این تصمیم در موضع قدرت قرار گرفته باشد و چه در موضع ضعف، محیط و فضای تیم ملی بیدلیل و به واسطه اردویی که هیچ ضرورتی نداشت پرحاشیه و متلاطم شده است.
از سویی فردا مشخص نیست که اساسا کیروش این بازیکنانی را که برانکو ایوانکوویچ هویت اصلی تیمش میداند، به تیم ملی دعوت کند یا خیر؟! کیروش در لجبازی مسبوق به سابقه است و بارها به یاد داشتهایم او در مواجهه با موارد مشابه تصمیمهایی تند و غیر منتظره گرفته است.
شاید هم سرمربی تیم ملی درآینده با وسواس بیشتری به دعوت از بازیکنان پرسپولیس بیندیشد و بازیکنان کمتری را از تیم برانکو به تیم ملی دعوت کند که اگر این تصمیم هم اتخاذ شود، ممکن است هم ملی آسیب ببیند و هم بازیکنانی که خود را آماده رسیدن به آوردگاه جام جهانی میکنند.
موضوع اختلافهای برانکو و کیروش باید به هر نحو ممکن مدیریت میشد و مردان مسوول در حوزه تیم ملی و فدراسیون فوتبال خیلی پیشترها با تصمیمگیران باشگاه پرسپولیس که بخش اعظمی از بازیکنانی تیم ملی را تشکیل میدهند در نشستی صمیمانه به اجماع و اتفاق نظر میرسیدند اما چنین نشد و شاید متولیان تیم ملی تصور میکردند که این بار هم اردوی تیم ملی بدون دردسر و بیهیچ حاشیهای ولو بدون انجام بازی تدارکاتی به انجام خواهد رسید، غافل از اینکه برانکو ایوانکوویچ با صدای بلند اعتراض تند و صریح خود را در رسانهها مطرح ساخت تا کیروش وارد چالشی شود که تاکنون نشده بود. واخواهی برانکو ایوانکوویچ به زمانبندی اردوی تیم ملی گرچه به زعم عدهای سازماندهی شده است اما بی هیچ تعارفی شکایت این بار سرمربی پرسپولیس به زمان برگزاری اردوی تیم ملی کاملا نشان از صحت و درستی است و تیم ملی نباید در این برهه راهی اردویی میشد که قرار نیست در آن بازی تدارکاتی مناسبی برگزار شود.
این همه تعطیلی هر قدر هم که در راستای منافع ملی کشور باشد برای باشگاهها بخصوص تیمهای مدعی شکنجهآور است و آنها را با چالشهای فراوانی مواجه میکند. آن هم لیگی که به واسطه برگزاری بازیهای انتخابی جام جهانی بارها به تعطیلی رفته و مربیان، وقت بسیاری از خود را معطوف به انجام تمرینات بدنسازی کردهاند. بازخواست رسانهای کیروش از سوی سرمربی سابق تیم ملی که حق خود میداند بهعنوان یکی از موفقترین مربیان تاریخ فوتبال ایران مطرح شود، هر اندازه که از دیدگاه سرمربی تیم ملی و مشاورانش تلخ و پرگزند باشد نباید به این نقطه ختم شود که بازیکنان پرسپولیس بدون هیچ دلیل فنی از اردو بیرون رانده و به ایران بازگردانده شوند.
کیروش با این تصمیم دنبال چیست؟ آیا میداند که شاگردانش با این تصمیم چه حالات روحی و روانی خواهند داشت و آیا این تصمیم شخصیت آنها را خرد خواهد کرد یا خیر؟ از سویی کیروش دعوا را با کسی آغاز کرده که اکنون سردمدار طیف عظیمی از جریانهای فوتبال محسوب میشود و حمایت میلیونها هوادار را نیز به دنبال دارد؛ هوادارانی که با تمام آماتور بودنشان تشخیص میدهند اردوی کنونی تیم ملی هیچ ضرورتی نداشته است.
همین هوادار بیشک در راستای حمایت از سرمربی تیمش به جریانی در برابر کیروش تبدیل میشود که این فضا در راستای ایجاد اتحاد و همبستگی برای تیم ملی هرگز مطلوب نیست.
سرمربی تیم ملی اگر به واقع بر برگزاری این اردو تاکید دارد و بر این باور است که اردوی امارات در راستای آماده سازی تیمش میتوانسته مفید باشد هرگز نباید چنین تصمیم بحثبرانگیزی میگرفت. او در واقع مدافع منافع تیم ملی ایران هم هست و نباید تصمیمهایش براساس لجاجت یا برخورد با اشخاص باشد و او در همه حال باید منفعت عمومی را بر منافع شخصی ارجحتر بداند. در تصمیم اخیر اما نوعی لجاجت نیز از جانب سرمربی تیم ملی به چشم میخورد. لجبازی با سرمربی پرسپولیس که هیچ سودی جز ایجاد حاشیه برای فوتبال ایران نخواهد داشت.
البته از این منظر هم میتوان به جریانات اخیر نگریست که اساسا این تصمیم ناشی از بیاهمیتی اردوی فوق بوده است و اگر کیروش به واقع این اردو را مفید میدانست هیچ گاه 7 ملی پوش تیمش را اخراج نمیکرد تا تیم ملی در شرایطی قرار بگیرد که فقط 14 بازیکن در اردو داشته باشد.
به هر حال تمام این قضایا امواجی منفی را از تیم ملی به محیط بیرون ساطع میکند هر چند که نباید اثرگذاری بخش ستادی تیم ملی را هم در اتفاقات به وجود آمده بیتاثیر دانست. اینکه تیم ملی ایران مجاب به برگزاری اردو در کشوری میشود که انواع و اقسام کارشکنیها را با ایرانیها داشته نیز خود یک اصرار و تصمیم شگفتانگیز است.