یک سال پیش وینسنت یانسن مستعدترین مهرهیِ هجومیِ فوتبال هلند بود. یانسن که چپ و راست در اردیویزه برای آ.زد آلکمار گل میزد در 22 سالگی به تاتنهام هاتسپرز پیوست، اما تا امروز فقط موفق شده چهار گل برای تیمِ جدیدش بزند ، هر چهارتا از روی نقطهیِ پنالتی.
دفعهیِ بعد که یک مهرهیِ هجومی مستعد در فوتبال هلند ظهور کند احتمالا باشگاههایِ خارجی دیگر به خودشان زحمت نمیدهند.
یک جای کار در تولید استعدادهایِ هلندی به شدت میلنگد. کشوری که همین پانزده سال پیش بازیکنانش در تمام تیمهایِ بزرگ اروپایی دیده میشدند، نقشی که حالا بلژیکیها به عهده گرفتهاند، هر روز با بازگشت فوتبالیستهایِ مردود شدهاش در لیگهایِ دیگر رو به رو است. حتی باز ماندنِ هلند از صعود به یورو 2016 هم اتفاقی فقط یکباره به نظر نمیرسد. در این شرایط، در حالیکه هلندیها در حال تلاش برای تغییر هستند، بهترین اتفاق ممکن برایشان همسایگی با خلاقترین کشور در فوتبال مدرن است: آلمان.
در اکثر سالهایِ بازهیِ زمانیِ 1970 تا 2010 خودِ هلند خلاقترین کشور در فوتبال بود. هلندیها قبل از هر کشور دیگری دریافتند مهمترین عامل در فوتبال جغرافیایِ پاس دادن است و سیستمِ تولید استعدادهایشان به قدری قوی بود که فارغالتحصیلانِ آکادمیهایشان بلافاصله میتوانستند جایی در بزرگترین تیمهایِ اروپایی پیدا کنند، بازیکنانی مثل کلارنس سیدورف، ادگار داویدس، وزلی اشنایدر و آرین روبن.
اما مشکل بزرگ در پیشرو بودن تمایل به تنبلی است. برایِ همین هلندیها دست از اندیشیدن برداشتند.
یوهان کرویف که کنارِ رینوس میشل فوتبال هلند را ابداع کرده بود، مقابل هر تغییر و تحولی مقاومت میکرد. او اصرار داشت بال چپ باید چپ پا و بال راست باید راست پا باشد و هر دو باید به خط طولی بچسبند و منتظر رسیدنِ پاس باشند. کرویف اصلا دوست نداشت به پیشرفت کشورهایِ دیگر در زمینهیِ تمرینهایِ فیزیکی گوش بدهد. فوتبال هلند، مثل گروهی که قطعات "آبا" را بازنوازی میکند، در دههی هفتاد گیر کرد و به قولِ خودِ هلندیها "از قایق جا ماند".
وقتی استفان دِوری برای اولین بار به تیم ملی هلند دعوت شد و کنارِ ران ولار، که در آن دوران در استون ویلا بازی میکرد، قرار گرفت، ولار به نظرش گونهای دیگر از فوتبالیستها میرسید. مقابلِ ولارِ عضلانی دِوری عملا یک بچه بود و هر مهاجمی میتوانست به راحتی از سر راه کنارش بزند. برایِ همین بود که دِوری که در تمریناتِ باشگاهش، فاینورد، به اندازهیِ کافی برای بدنسازی وقت گذاشته نمیشد، شروع به تمرینات جدا و دور از چشم باشگاه کرد. اما وقتی فاینورد از این قضیه با خبر شد بازوبندِ کاپیتانی را از دِوری گرفت و مجبورش کرد به این تمرینات پایان بدهد.
این داستانی مشابه برای خیلی از پدیدههایِ جوان اردیویزه است که با قراردادهایِ سنگین راهیِ باشگاههایِ خارجی میشوند اما به محض پا گذاشتن به لیگی جدید متوجه میشوند که برایِ این نوع فوتبال آمادگی لازم را ندارند. روری کمپبل، رئیس بخشِ آنالیزِ فنیِ باشگاه وستهم میگوید نمایش بازیکنان در لیگ هلند به هیچ وجه ملاکی برای محک زدنشان نیست و از این جهت حتی لیگ بلژیک موضوعیتِ بیشتری از اردیویزه دارد.
به نظر کمپبل فوتبال هلند به دلیل پایین بودن سرعتش فرصت خیلی زیادی به بازیکنانِ پا به توپ میدهد و برای همین است که وقتی بازیکنی مثل ممفیس به لیگ برتر میآید با شوکی بزرگ مواجه میشود. ممفیس و یانسن آخرین نمونههایِ مهرههایِ هجومی مردود شدهیِ اردیویزه در لیگهایِ خارجی هستند، نمونههایِ مدرنِ بازیکنانی چون مایتا کژمان، آلفونسو آلوس و آلفرد فینبوگاسون.
انتقال به لیگهایِ دیگر به خصوص برای مهاجمینِ اردیویزه سخت است، چون معمولا قیمتِ بیشتری برایشان پرداخته میشود و برای همین انتظار بیشتری هم ازشان میرود. اما همین امسال شاهد بازگشت بازیکنانی در پستهایِ دیگر هم به لیگ هلند بودهایم، از مارکو ون گینگل و سیم دیانگ و تیم کرول گرفته تا الکساندر بوتنر و ریکی ون ولفسوینکل.
حتی مربیهایِ هلندی هم دیگر مثل سابق خواهان زیادی ندارند. تنها مربیِ هلندی که در حال حاضر در بالاترین سطح فوتبال اروپا فعالیت میکند رونالد کومنِ 53 ساله است که بخش اعظمی از دانشِ فوتبالش را در اسپانیا کسب کرده.
با این حال هنوز هستند اندک فوتبالیستهایِ هلندی که در لیگهایِ بزرگ اروپایی به موفقیت رسیدهاند، و شاید نگاهی به راهی که آنها طی کردهاند میتواند به نسلِ بعدی کمک کند.
جرجینیو واینادلوم، ویرجیل ون دایک و مارتین دِ رون، هر سه سالهایِ زیادی خودشان برای ورود به لیگ برتر آماده کردند. واینالدوم هشت سال در اردیویزه بود و بعد از سالها کسب تجربه با هلند در بالاترین سطح فوتبال ملی بالاخره سالِ 2015 راهیِ نیوکاسل شد. ون دایک و دِ رون هم پیش از پیوستن به ساوتهمپتون و میدلزبورو خودشان را در سلتیک و آتالانتا برگامو برایِ این سطح از فوتبال آماده کرده بودند.
خودِ دِ رون دربارهیِ این تغییر سطح میگوید سرعتِ لیگ برتر 10 برابرِ اردیویزه است و سرعتِ سریِ آ تنها سه برابرِ آن. پس لیگ ایتالیا میتواند رابطِ خوبی برای دو لیگ دیگر باشد. اما نکتهای که بیش از بقیه موجب تعجبِ دِ رون در جزیره شده دستمزدِ بالایِ بازیکنان است: «واقعا منطقی نیست. من هیچوقت حتی روم نمیشه به دوستهایِ صمیمیم بگم چقدر در میارم!»
اگر تجربه ملاک باشد پس احتمالا دیوی کلاسن (24 ساله)، کاپیتان آژاکس که نسبت به استانداردهایِ فوتبال هلند از قدرتِ فیزیکی بالایی برخوردار است، فصل آینده در انتقال به لیگ برتر از ریکی کارزدورپ، پدیدهیِ جدید فاینورد و هلند در دفاعِ راست (22 ساله) موفقتر خواهد بود. اما برایِ کارزدورپِ جوان خیلی سخت است در این تابستان دست رد به سینهیِ تیمی بزند که پیشنهادِ حقوقی 10 برابرِ فاینورد میکند.
فوتبال هلند در حال حاضر باید تلاش کند و به همسایههایش برسد. نزدیکِ یک دههیِ پیش وقتی فوتبالِ بلژیک به آخر خط رسیده بود، آنها شروع به تقلید از سه کشورِ هممرزشان یعنی فرانسه، آلمان و خودِ هلند کردند، کشورهایی که در آن زمان پیشروان فوتبال مدرن بودند. این یکی از فواید قرار داشتن در اروپایِ غربی است.
امروز هلند باید به آلمان نگاه کند، کشوری که در حال ابداعِ نسلِ بعدیِ فوتبال است. آلمانیها در حال حاضر جای ویژهای در کلاسهایِ مربیگریشان برای کسانی در نظر گرفتهاند که هرگز فوتبال حرفهای بازی نکردهاند، برای اینکه معتقدند بهترین و جذابترین ایدهها متعلق به این افراد است.
آلمانیها این روزها سوالاتی را مطرح میکنند که به فکر هیچکسِ دیگر نمیرسد. مثلا اینکه چه لزومی دارد تیم ملی آلمان و بایرن مونیخ که عملا در اکثر بازیها تنها متحمل یکی دو شوت به درون دروازهشان میشوند از یک دروازهبانِ کلاسیک استفاده کنند؟ آیا بهتر نیست به جایِ او از یک مدافعِ مرکزی استفاده کنند و فقط در مواقعی که حریف دست به حمله میزند ازش وظیفهیِ دروازهبانی را بخواهند؟ بدین ترتیب چنین تیمی میتواند در اکثرِ دقایقی بازی عملا 11 به 10 مقابل حریفش بازی کند.
سوال دیگر این است: از آنجایی که بیشتر گلها از پس گرفتنِ توپ از حریف در نیمهیِ خودشان حاصل میشود تا بازیسازی از زمین خودی، آیا بهتر نیست مخصوصا توپ را در این منطقه به حریف واگذار کرد و بعد دنبالِ پس گرفتنش رفت؟ خودِ آلمانها هم هنوز پاسخی برای این سوالات ندارند، اما شروع به پرسیدنشان کردهاند. آلمانها میدانند فوتبالی که با آن قهرمانِ جام جهانیِ 20144 شدند همین حالا در حال از رده خارج شدن است.
هلندیها هم باید به فکر چنین انقلابِ مدام و پیوستهای باشند. با این وجود اما دیگر بعید است هلند جایگاه سابقش در فوتبالِ اروپا را به دست بیاورد، چون وقتی آلمانها شروع به اندیشیدن میکنند هیچ شانسی برای کشورهایِ کوچکتر باقی نمیماند.