بازیکنی که به عنوان یک بال هجومی، وظایف دفاعیاش را هم به خوبی انجام میدهد. مدلی از بازیکن موردعلاقه مربیان حرفهای. دوندگی بالا و تیزهوشی او، باعث میشود بازی چشمنواز او در نقاط مختلف زمین، در فاز هجومی و تدافعی دیده شود. برزای گل دوم استقلال را با ضربه سر به نفت آبادان زد. اما مهمتر از آن، نقش این بال چپ روی دو گلی بود که استقلال روی ضربات ایستگاهی به نفت زد. او هر دو خطای منجر به گل آبیها را از مدافعان نفت گرفت. به خصوص توپربایی هوشمندانه او که با پرس مدافع صاحب توپ انجام شد، و بعد خودش خطایی را گرفت که گل سوم استقلال مثل گل دوم به ثمر رسید.
شاید اگر کمی بیشتر به او بازی میرسید، شاید اگر منصوریان کمی زودتر پتانسیل بالای او را میفهمید، او هم یکی از دعوتشدگان به اردوی آخر تیم ملی بود. بازیکنی که ابتدای لیگ پانزدهم از ختافه هم پیشنهاد داشت، اما با اصرار مظلومی در استقلال ماند. حتی مظلومی هم از او آنچنان که باید استفاده نکرد و فقط درخشش او را بعد از باخت سنگین برابر پرسپولیس دیدیم. جایی که مظلومی در وضعیتی مشابه منصوریان امروز، مجبور شده بود به جوانهایش بازی دهد. جوانانی که او را هم مثل منصوریان سربلند کردند. اما آقای سرمربی در باد پیروزیها خوابید و خیلی زود به ترکیب و تاکتیک قدیمی برگشت. همان اقدامی که با جذب تیموریان و جپاروف ترس به دل استقلالیها انداخته؛ که نکند این ستارههای جوان در عین درخشش به زودی نیمکتنشین و سرخورده شوند.