یک ـ دربی جذابی که قرار است مایه مباهات ما باشد و ویترین فوتبال ما باشد و با نشان دادن آن به دیگران بتوانیم امتیاز بگیریم و حقمان را طلب کنیم، همچنان مایه دق است. حالا دیگر بهانه بیروح بودن دربی را هم نداریم. کسی نمیتواند بگوید دربیهایمان کم گل است و مساوی میشود و محافظهکارانه است. در همین دو سال نتایجی با پنج و شش گل در دربیها به دست آمده که میانگیناش از دیگر بازیهای رو در رو هم بالاتر است. اما چه میشود که حتی با گذر از مرحله کسالت هم نتوانستهایم دربی را در قواعد یک مسابقه نگه داریم و لذت و مصایباش را کنترل کنیم تا این همه آسیبزا نباشند.
با گذشته نزدیک به یک هفته، حالا حتی برندههای مسابقه هم –اگر انصاف داشته باشند- نمیتوانند انکار کنند که حواشی مسابقه و دردسرهایش شیرینی برد را در کامشان کم کرده است. حکمهای نامتناسب انضباطی، دعواهای پس از بازی، مصاحبهها و صحبتهای نامربوط همه اجزای نچسبی هستند که حتی فوتبال را در بالاترین و بهترین شکلاش از نفس میاندازند. بسیاری میگویند اینها نتیجه حساسیت غیرطبیعی فوتبال است. عدهای معتقدند این به خاطر فاصله سطحی است که دربی از دیگر مسابقات ما دارد و تاکید میکنند که زوم کردن بسیار زیاد روی تنها یک مسابقه و جدا کردن آن از کل فوتبال به چنین نتایجی خواهد انجامید. بعضی هم میگویند این اتفاقات حاصل همان نگاه فراورزشی به فوتبال است.
میگویند اگر برگزارکنندگان و دیگر دستاندرکاران حاضر میشدند فوتبال را در قواعد خودش ببینند و انتظاراتشان را در همان اندازه کاهش میدادند و تنظیم میکردند نه نیازی به مهمانیهای بیمزه و ابلهانه پیش از بازی بود و نه به احکام تند و افراطی پس از بازی. اما اجازه بدهید یک نکته را درباره این بازی متفاوت متذکر شویم و بگذریم. یکی از مهمترین دلایل این همه حساسیت روی بازی پرسپولیس با استقلال، هراس از برگزاری این بازی و پرهیز از تکرار آن است. این که دو تیم در طول سال کمترین دیدارهای ممکن را با بیشترین تمهیدات ممکن برگزار میکنند از عواملی است که باعث میشود دربی به یک دیدار فوقالعاده و جدا از لیگ و فوتبال ما بدل شود.
سالهاست که مدیران فوتبال ما همه تلاش خود را میکنند تا جلوی هر دیدار غیرضروری دو تیم را بگیرند. با وجود تذکرات مکرری که داده شده و متاسفانه به دلیل بیتفاوتی دیگر باشگاهها، حتی برنامه جام حذفی هم به شکلی تنظیم میشود که این دو تیم تا فینال به هم نخورند. تمهیدی که باعث شده در همه سالهای اخیر، هیچ فینالی را با حضور این دو تیم شاهد نباشیم. در نبود جامهای کوچک و حتی مسابقات دوستانه ای که دو تیم را به مصاف هم بفرستد، دربی شده اتفاقی نادر و در حد مرگ و زندگی. بازی که نتیجه آن برای عدهای از هواداران حتی از قهرمانی هم مهمتر است و یه تنهایی میتواند سرنوشت مربیان را رقم بزند. اگر این بازی را در اندازه خود میدیدیم و اگر نگرانی از تکرارش نداشتیم و اجازه میدادیم دو تیم بیشتر مقابل هم قرار بگیرند، حساسیتی که امروز شاهد آنیم به مراتب کمتر میشد. باور کنید.
دو ـ این که مهدی طارمی به منتقدان پرسپولیس حمله میبرد و میگوید آنها پرسپولیسی نیستند و میگوید اگر از تیم انتقاد کنند حق ندارند روز پیروزی و قهرمانی در کنار تیم باشند، نشاندهنده ظرفیت پایین این بازیکن و بیاطلاعیاش از جایگاه یک ستاره است. مهدی طارمی که اول فصل با جدا شدن از پرسپولیس تا جایی پیش رفت که به خود اجازه بدهد برای هواداران تعیین تکلیف کند، مطمئنا نمیداند یک بازیکن چه وظایف و مسئولیتهایی دارد اگرنه چنین صحبتهایی مطرح نمیکرد. مهدی طارمی متولد ۱۳۷۱، حواساش نیست که خیلی از منتقدان تیم، هوادارانی هستند که پیش از متولد شدن او روی سکوها و کنار تیم بودهاند و به اندازه او نسبت به تیم محبوبشان حق دارند. بخشی از منتقدان، بازیکنانی هستند که سالها در این تیم توپ زدهاند و شاید یک هزارم طارمی هم از منافع آن بهرهمند نشدهاند. آنها حق دارند همانطور که تیم خود را تشویق میکنند هر وقت لازم ببینند از آن انتقاد کنند و دل بسوزانند.
اگر کسی باشد که بخواهد زمان مناسب برای انتقاد را تعریف کند، آن شخص مطمئنا طارمی جوان نیست. طارمی تا اینجا توانسته بیشترین بهره را از حمایت هواداران ببرد. او مهاجمی گلزن است و چنین محبوبیتی حق اوست. همانطور که حق اوست پس از بازی مقابل تماشاگران برود و از آنها بخواهد تا همراه با بازیکنان شکست خورده، با تیم همدلی کنند و به تشویق بازیکنان بپردازند. اما نه بیش از این.
طارمی هم مثل بخش بزرگی از فوتبال ما جای خودش را نمیداند و حواساش نیست که پرسپولیس نه با او به وجود آمده و نه بی او از بین خواهد رفت. حیف که در پرسپولیس هم یکی نیست که این واقعیت را به او گوشزد کند.
نویسنده: سیامک رحمانی