به گزارش فرتاک ورزشی،در روزهای حضور برانکو روی نیمکت تیم ملی، دوربینها علاقه زیادی به شکار تصاویر او در کنار زمین نداشتند. ایوانکوویچ با همان کت و شلوارهای تکراری، پشت همان فریم همیشگی عینک و با بیتفاوتی غیرقابلانکارش، شمایل یک مربی از اروپای شرقی را به تصویر میکشید که انگار همیشه سرگرم فکرکردن است و کمتر برای احساس به خرج دادن، وقت دارد. جای برانکو، در تمام قابهای به جا مانده از آن روزهای تیم ملی خالی است. از قهرمانی بوسان تا مسابقه فراموشنشدنی با کره در جام ملتها و شب صعود بیدردسر به جام جهانی با ضربه سر محمد نصرتی. عصبانیت، هیجان، فریاد و اعتراض، آن روزها توی صورت مرد کروات دیده نشدند. او علاقه زیادی به ایران پیدا کرده بود اما پیوند عاطفی ظاهریاش با مردم آنقدر سست بود که حذف از جام جهانی خیلی زود به «خداحافظ برانکو» پیوند خورد و این مربی در سکوت، از ایران طرد شد. برانکویی که برای هدایت پرسپولیس به ایران برگشت اما کاملا متفاوت بود. حالا او، شیشههای عینکاش را پاک کرده بود تا وضعیتِ جوی صورتاش، دیگر از مردم پنهان نماند. او حالا دیگر نه یک مربی محافظهکار، بلکه یک مربی کاملا برونگرا و احساساتی بود.
خداحافظی ابدی با هادی نوروزی، برای اولین بار انعطافناپذیری برانکو در مقابل دوربینها را از بین برد. او دوباره گریست. خیلی زود. خیلی ساده. بعد از پیروزی تیمش برابر فولاد در اهواز در فصل گذشته. بردی که بعد از هدررفتن پنالتی رامین رضاییان به دست آمد تا تشویق شدید برانکو روی سکوها، اشکهای این مربی را بیرون بکشد. در اخرین دقایق مسابقه روز گذشته با سیاهجامگان، این بار تعویض احمدنوراللهی بود که اشک برانکو را سرازیر کرد. او از همان لحظه، دلتنگِ نیمکتنشین آرام، دوستداشتنی و بیهیاهوی تیمش شده بود و هراسی از درمیانگذاشتن این احساس روبروی دوربینها نداشت. برانکو مثل یک پدر، پای بازی خداحافظی احمد ایستاد و همه تکههای پازل را طوری کنار هم چید که این بازی، بازیِ نوراللهی باشد. او حالا به جای یک پرفسور خشک، در پرسپولیس به یک پاپاستار تبدیل شده. به مردی که دوربینها تعقیباش میکنند و سکوها، دوستاش دارند. حالا دیگر تصورِ «خداحافظ برانکو» بعدی، برای هیچکس در فوتبال ایران ساده نیست.