مهدی شریفی در نیمفصل از تراکتورسازی جدا میشود. جدایی این مهاجم از باشگاه در پایان دوران سربازی، غیرمنتظره نیست اما تحمل از دست دادن مهاجمی که بعد از مدتها بالاخره فرم ایدهآلاش را به دست آورده، برای تماشاگران تراکتور زجرآور به نظر میرسد. خبر خروج شریفی از تبریز، درست بعد از درخشش خیرهکننده او در جامحذفی از راه رسیده است. مهدی در آخرین ثانیههای نبرد با فجرسپاسی، تراکتور را از خطر شکست و حذف نجات داد و با عملکرد باورنکردنیاش در وقتهای تلفشده، مسابقه را با 4 گل زده به پایان برد تا همه تصور کنند که این مسابقه، یک جدال کاملا ساده و بیدردسر برای تبریزیها بوده است. شریفی در سپاهان، یک فوروارد بینقص به شمار میرفت. یک گلزن تمامعیار با انبوهی از گلهای حیرتانگیز و تماشایی. زمان زیادی اما طول کشید تا کلاس بالای بازی او، در تراکتورسازی نیز ظهور پیدا کند. او مدتی با مصدومیت دست و پنجه نرم کرد و مدتی دیگر تنزل و کمانگیزه شد اما درست وقتی آمادگیاش را به دست آورد، به پایان دوران سربازی و ترک تراکتور نزدیک شد. او تنها یکی دیگر از ستارههایی است که در این سالها برای سپریکردن خدمت به باشگاه تبریزی ملحق میشوند و پیش از آنکه اثری از خودشان نشان دهند، با کارت پایان خدمت پا به فرار میگذارند.
«بختیار رحمانی» یکی از شاهمهرههای نقل و انتقالات بود که تراکتوریها به لطف سونامی باطلشدن معافیتهای ساختگی، بدون زحمت مالکش شدند. همه انتظار داشتند او درست مثل روزهای بازی برای فولاد، زمین و زمان را به تسخیر دربیاورد اما رحمانی خیلی زود روی سکوهای یادگار امام منفور شد. گروهی از هواداران باشگاه او را به کمکاری و بیانگیزگی متهم میکردند. شعارهای تند یادگار، بختیار را به بنبست رساندند و او چند بار مستقیما از زمین فوتبال به پادگان نظامی منتقل شد. «سروش رفیعی» در زمان پیوستن به تراکتور، یکی از خیرهکنندهترین استعدادهای فوتبال ایران بود. تیم قلعهنویی برای قهرمانی فصل گذشته به این بازیکن امید زیادی داشت اما سروش به محض پایان سربازی ناگهان به رقیب مستقیم تراکتور منتقل شد و با تقویت پرسپولیس و تضعیف تیم تبریزی، آخرین رویاهای قهرمانی تراکتورسازی را بر باد داد. «محمدرضا اخباری» چند فصل خوب را در تراکتور سپری کرد اما وقتی باشگاه بیشتر از همیشه به او نیاز داشت، دیگر سرباز نبود و به سایپا برگشت. تراکتور برای به خدمت گرفتن اخباری هزینه زیادی انجام نداد اما در مقابل، از راه فروش او نیز هیچ پولی به دست نیاورد. «هادی محمدی» نیز بعد از سپری کردن مدتی از سربازیاش، شدیدا مصدوم شد تا ادامه دوران سربازی را در آسیبدیدگی سپری کند و نتواند به خط دفاعی تیم یحیی گلمحمدی سر و سامان بدهد. «شجاع خلیلزاده» و «فرید بهزادی کریمی» مهرههای محبوب تونی به شمار میرفتند اما تراکتور جایی میان تصمیمهایشان برای »آینده» نداشت. حتی ستارههای مشتعلی مثل «احسان حاجصفی» و «قاسم حدادیفر» به تراکتور تنها به چشم یک مقصد موقت نگاه میکردند و مشغول لحظهشماری بودند تا به سرعت به فوتبال اصفهان برگردند.
تراکتورسازی برای به خدمت گرفتن ستارههای سرباز، وادار به پرداخت هزینههای نجومی نمیشود اما آیا برآیند حضور این سربازها برای باشگاه مثبت بوده است؟ به نظر میرسد بیشتر فوتبالیستهایی که مشغول سپریکردن دوران سربازی هستند، شور و اشتیاق چندانی برای درخشیدن در ترکیب تیم نظامیشان ندارند. آنها به جز پایان سربازی، به چیز دیگری فکر نمیکنند و هرگز نمیتوانند با تمرکزی در حد و اندازههای یک ستاره به میدان بروند. نظامیبودن، ثبات را از تراکتورسازی گرفته است. باشگاه به استفاده از مهرههای موقت عادت کرده و در پنجرههای نقل و انتقالات به جای جستوجوی نیازهای واقعیاش، به اسمهای بزرگ بازیکنان سرباز هجوم میبرد. اسمهایی که در زمین، تنها سایهای از خودشان را به نمایش میگذارند و ترجیح میدهند سربازیشان را با استراحت سپری کنند. شریفی، یکی دیگر از مهرههای درجه یکی است که قبل از تراکتور، فوقستاره بود و احتمالا بعد از تراکتور، دوباره فوقستاره خواهد شد اما در این باشگاه، فقط یک سرباز بود. بدون درجه. بدون ستاره. خالی از انگیزه و جاهطلبی. همان قانونی که او را تراکتوری کرد، این بازیکن را در مسیر جدایی از باشگاه قرار داد. قانونی که فوتبال را به «وظیفه» بازیکنها تبدیل میکند و ریشههای شور و حرارتشان را میخشکاند. آیا اجرای این قانون، به سود تراکتورسازی است؟