تاریخ انتشار: 1396/12/16 17:17
کد خبر: 156998

در نقد واکنش‌های احساسی پس از نیمکت نشینی سوگلی برانکو

در هیچ کاری تعادل نداریم. نمونه‌اش همین برخورد با بازیکنی مثل محسن ربیع‌خواه. نه به آن دو‌سال انتقاد که بعد از باخت در داربی اخیر به اوج رسید و نه به این بغل کردن و مرثیه سراییدن و اشک‌و‌آه راه انداختن.
در نقد واکنش‌های احساسی پس از نیمکت نشینی سوگلی برانکو

بعد از بالا گرفتن انتقادهای فنی نسبت به کیفیت بازیکنی که هرگز در حد «این» پرسپولیس نبوده، خبر رسید خود او از برانکو خواسته فعلا نیمکت‌نشین‌اش کند. انتشار این خبر کافی بود تا موجی از حمایت‌ها و دلسوزی‌ها برای ربیع‌خواه فضای مجازی و حقیقی را در بر بگیرد. حالا لابد همه باید یک گوشه بنشینیم و برای غربت و مظلومیت آقای شماره18 گریه کنیم.

سلاطین خلط مبحثیم و بنابراین هیچ عجیب نیست که این روزها به وفور چنین جملاتی بشنویم: «هادی نوروزی از دست هواداران دق کرد و حالا هر هفته یادش می‌کنند. با امثال ربیع‌خواه دیگر این کار را نکنید.» یعنی از این ناشیانه‌تر نمی‌شود دو موضوع بی‌ربط را به هم بافت و نتیجه فلسفی- عاطفی گرفت. نخست اینکه مرحوم نوروزی هرگز از پرسپولیسی‌ها فحش نخورد. همه سوءتفاهمی که در این مورد به جا مانده، مربوط به یک مصاحبه در روزهای آخر حیات اوست که با چنین تیتری منتشر شد: «آخر فصل خودم از پرسپولیس می‌روم» حالا که همه‌جا اینترنت هست، لطفا همین یک‌بار را اهل «قبول بدون تحقیق» نباشید و این تیتر را جستجو کنید. جالب است که خبرنگار در این مصاحبه 3بار به هادی اصرار می‌کند که در استادیوم علیه تو شعار دادند و آن مرحوم با تعجب به خداوند قسم می‌خورد که چیزی نشینده. درنهایت اما پافشاری خبرنگار مبنی بر اینکه برخی می‌گویند علیه تو شعار داده شده، نوروزی را وادار می‌کند که بگوید اگر این حرف درست باشد، آخر فصل از پرسپولیس می‌رود. بدبخت ما که اسناد تاریخی‌مان گاهی محصول شیطنت خبرنگاری است که زور می‌زند تا از هیچ تیتر جنجالی بسازد، بنابراین شعارهایی را که نه بازیکن شنیده و نه حتی خودش، مبنای مصاحبه‌ای می‌کند که نمی‌داند چندی بعد قرار است به خاطر درگذشت ناگهانی مصاحبه شونده، تبدیل به یک سند تاریخی شود و قوم غافلین چپ و راست به آن استناد کنند. دوم آنکه همه ما دیر یا زود می‌میریم؛ من، شما، روسا و وزرا و تک‌تک مسئولین، خواننده‌ها و بازیگران،  شاخ‌های اینستاگرامی و همه کامنت‌گذاران کف فضای مجازی... همه یک‌روز بالاخره می‌میریم، پس چطور است به همین مناسبت کلا بساط نقد و نظر را تعطیل کنیم و هر 80میلیون‌نفر روبه‌روی هم بنشینیم و نگاه‌های محبت‌آمیزمان را به هم گره بزنیم؟! خیلی از همین جماعتی که دقیقه24 هر بازی عاشقانه و وفادارانه خطاب به نوروزی «روحت شاد» می‌گویند، اگر همین الان فرصت بازگشت به گذشته را بیابند شاید آن مرحوم را در ارنج دلخواه‌شان برای بازی در پرسپولیس قرار ندهند. این مسایل چه ربطی به هم دارد؟ از زنده‌ها انتقاد می‌کنند تا شاید اشکالی رفع شود، این به تکریم مردگان چه مربوط است؟

فوتبال همین است. به‌خاطر توجه شدید به این پدیده، عشق و نفرت در آن به توان هزار می‌رسد. چه ربیع‌خواه و چه هر بازیکن و مربی دیگری همان‌طور که موقع کامیابی‌ها شاهانه در خیابان قدم می‌زنند و جلوی ملتی که تا زانو خم شده‌اند کیف دنیا را می‌کنند، موقع ناکامی هم باید طاقت فشاری معادل این را داشته باشند. کارمندی که یک‌میلیون تومان حقوق می‌گیرد و فقط 4تا بچه محلش او را می‌شناسند یک جور زندگی می‌کند و فوتبالیستی که چند 100میلیون درآمد و شهرت ملی دارد، طوری دیگر. حتی لیونل مسی که تاریخ فوتبال دنیا تا خرخره مدیون اوست، بعد از خراب کردن یک پنالتی، در رستوران هدف حمله قرار می‌گیرد و مجسمه‌اش را در بوینس‌آیرس می‌شکنند؛ طوری که کارش به پنهان شدن در خانه و خداحافظی موقت از تیم‌ملی می‌کشد. درمورد ربیع‌خواه هم هیچ نقدی متوجه خود او نبوده و نباید هم باشد؛ بلکه عمده انتقادها به برانکو برمی‌گردد که این بازیکن را بدون توجیه فنی به بازی می‌گیرد. با این همه، فوتبال ورزش برنده‌ها و بهترهاست و وقت گریه کردن برای امثال ربیع‌خواه را ندارد. امروز شهروندی مثل محسن ربیع‌خواه شاید از نصف وزرای کابینه و تمام استانداران کشور مشهورتر است. همان قدرتی که این موهبت شیرین را به او داده، حالا به اقتضای شرایط سوژه نقد میلیون‌ها نفرش کرده؛ آیا جای گله‌ای هست؟


کپی لینک کوتاه خبر: https://fartakvarzeshi.com/d/27wkpv

اخبار مرتبط



آخرین اخبار


برانکو: فرصتی برای غمگین شدن نداریم/ خیالتان راحت محسن ربیع خواه بازی نمی کند